افرادی که ذهنیت ثابت دارن، باور دارن که تواناییهای یک فرد از ابتدا مشخصه و ثابت باقی میمونه. 🤔 اونها فکر میکنن که استعداد همهچیزه و شخصی که باهوش و مستعده از همون اول با این ویژگیها به دنیا میاد و هیچ وقت تغییر نمیکنه. در نگاه این افراد، کسی یا باهوشه و استعداد داره، یا بیاستعداد و ناتوان، و این وضعیت همیشه ثابت میمونه. 😕 حتی شرکتهای بزرگی مثل انران و مککینزی که بخش منابع انسانیشون کلی پول خرج میکنه تا افراد بااستعداد رو از دانشگاهها پیدا کنن، همینطور فکر میکنن.
افرادی که به این روش فکر میکنن، از کسانی که استخدام میکنن انتظار دارن که از همون ابتدا عملکرد عالی داشته باشن و به شرکت کمک کنن. اما چون این افراد خیلی بااستعداد هستن، به اونها آموزش زیادی داده نمیشه و اصلاً ازشون انتظار ندارن که توی شغلشون پیشرفت کنن یا به نقشهای جدید وارد بشن. در نتیجه، مدیران این افراد دائماً عملکردشون رو ارزیابی میکنن. آیا این افراد واقعاً به اندازهای که فکر میکردیم باهوش هستن یا اشتباهاتشون نشون میده که استعداد لازم برای انجام کار رو ندارن؟ 😟
افرادی که ذهنیت ثابت دارن، فکر میکنن که کارکنانی که از روز اول کامل نیستن، هیچ وقت کامل نمیشن، بنابراین بهتره سریعاً از اونها خلاص بشن. 😔 علاوه بر این، افراد با ذهنیت ثابت باور دارن که فقط میتونن کارهایی رو انجام بدن که برای اونها طبیعی و درونی باشه، و اصلاً تمرین و تلاش هیچ وقت به کامل شدن نمیرسه.
چون این افراد خیلی زود خودشون و دیگران رو قضاوت میکنن که توی کاری خوب هستن یا نه، اینطور فرض میکنن که بقیه هم مدام در حال قضاوت کردن اونها هستن. 😕 بنابراین همیشه احساس نیاز میکنن که هر زمانی که فرصت پیدا کردن، استعداد و هوش خودشون رو نشون بدن. اونها فکر میکنن که شخصیتشون به خطر افتاده و یه اشتباه کوچیک میتونه باعث بشه که همیشه به عنوان افراد ناتوان و بیاستعداد شناخته بشن. 😓 بنابراین همیشه در جستوجوی تایید و تأیید از دیگران هستن تا خودشو ثابت کنن و مطمئن بشن که واقعاً به اندازهای که فکر میکنن، بزرگ و شگفتانگیز هستن. 🌟
ذهنیت ما شکل میده که آیا باور داریم میتونیم یاد بگیریم، تغییر کنیم و رشد کنیم یا نه. 🌱 ذهنیت چیزی نیست که فقط توی شرایط خاصی ظاهر بشه، بلکه به طور کلی دیدگاه ما رو نسبت به خودمون و دنیای اطرافمون مشخص میکنه. از شکل جمجمهات گرفته تا اندازه پات، ویژگیهای فیزیکی بدن ما بیشتر یا کمتر از ابتدا کاملاً از پیش تعیین شدهان. البته میتونی عمل جراحی زیبایی کنی یا استخونت بشکنه، اما به طور کلی ما انسانها کنترل زیادی روی ویژگیهای بدنیمون نداریم. 🤔 اما وقتی میخوایم درباره تواناییهای ذهنی و جسمی صحبت کنیم، مثلاً مثلاً برای بازی بسکتبال، نقاشی کشیدن یا حل مسائل ریاضی، داستان فرق میکنه.
آیا این تواناییها ارثی هستن یا قابل یادگیری؟ 🤷♂️ امروز بیشتر دانشمندان موافقن که اگه میخوای تبدیل به یک ویولونیست کنسرت بشی، باید علاوه بر استعداد موسیقی، سالها از زندگیت رو به تمرین اختصاص بدی. اما باز هم به این سوال به اندازه افراد مختلف جواب وجود داره، چون ذهنیت ما نقش حیاتی توی چگونگی دیدگاهمون نسبت به خودمون و دیگران داره. 🙌 به طور ساده، ذهنیت ما باورهای ما رو در مورد دستیابی به اهداف میسازه. این دو دیدگاه مختلف هم پایهگذار مفهومی به اسم ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد هستن.
افرادی که ذهنیت ثابت دارن، باور دارن که یا تو بعضی کارها استعداد طبیعی دارن یا اصلاً نمیتونن انجامش بدن. 🤦♂️ اما افرادی که ذهنیت رشد دارن، باور دارن که اگه به اندازه کافی تلاش کنن، میتونن در هر زمینهای استاد بشن. 🎯 این گروه از افراد توی طول زندگیشون به رشد ادامه میدن، مهارتهای جدید یاد میگیرن و هیچ موانعی نمیتونه جلوی پیشرفتشون رو بگیره. برای اونها، زندگی همیشه در حال تغییر و پیشرفته. 💪
در مقابل، افراد با ذهنیت ثابت اغلب اجازه میدن که تفکر سیاه و سفیدشون مانع رشدشون بشه. 🤷♀️ اگه شکست بخورن، سرشون رو توی شن میبرن یا تقصیر رو گردن دیگران میندازن. اونها به جای کار کردن روی روابطشون، منتظر عشق ابدی هستن. 😔
افرادی که ذهنیت ثابت دارن، باور دارن که تواناییهای یک فرد از ابتدا مشخصه و ثابت باقی میمونه. 🤔 اونها فکر میکنن که استعداد همهچیزه و شخصی که باهوش و مستعده از همون اول با این ویژگیها به دنیا میاد و هیچ وقت تغییر نمیکنه. در نگاه این افراد، کسی یا باهوشه و استعداد داره، یا بیاستعداد و ناتوان، و این وضعیت همیشه ثابت میمونه. 😕 حتی شرکتهای بزرگی مثل انران و مککینزی که بخش منابع انسانیشون کلی پول خرج میکنه تا افراد بااستعداد رو از دانشگاهها پیدا کنن، همینطور فکر میکنن.
افرادی که به این روش فکر میکنن، از کسانی که استخدام میکنن انتظار دارن که از همون ابتدا عملکرد عالی داشته باشن و به شرکت کمک کنن. اما چون این افراد خیلی بااستعداد هستن، به اونها آموزش زیادی داده نمیشه و اصلاً ازشون انتظار ندارن که توی شغلشون پیشرفت کنن یا به نقشهای جدید وارد بشن. در نتیجه، مدیران این افراد دائماً عملکردشون رو ارزیابی میکنن. آیا این افراد واقعاً به اندازهای که فکر میکردیم باهوش هستن یا اشتباهاتشون نشون میده که استعداد لازم برای انجام کار رو ندارن؟ 😟
افرادی که ذهنیت ثابت دارن، فکر میکنن که کارکنانی که از روز اول کامل نیستن، هیچ وقت کامل نمیشن، بنابراین بهتره سریعاً از اونها خلاص بشن. 😔 علاوه بر این، افراد با ذهنیت ثابت باور دارن که فقط میتونن کارهایی رو انجام بدن که برای اونها طبیعی و درونی باشه، و اصلاً تمرین و تلاش هیچ وقت به کامل شدن نمیرسه.
چون این افراد خیلی زود خودشون و دیگران رو قضاوت میکنن که توی کاری خوب هستن یا نه، اینطور فرض میکنن که بقیه هم مدام در حال قضاوت کردن اونها هستن. 😕 بنابراین همیشه احساس نیاز میکنن که هر زمانی که فرصت پیدا کردن، استعداد و هوش خودشون رو نشون بدن. اونها فکر میکنن که شخصیتشون به خطر افتاده و یه اشتباه کوچیک میتونه باعث بشه که همیشه به عنوان افراد ناتوان و بیاستعداد شناخته بشن. 😓 بنابراین همیشه در جستوجوی تایید و تأیید از دیگران هستن تا خودشو ثابت کنن و مطمئن بشن که واقعاً به اندازهای که فکر میکنن، بزرگ و شگفتانگیز هستن. 🌟
در ذهنیت رشد، رشد و پیشرفت ممکنه. 🌱
وقتی بچههایی که ذهنیت رشد دارن، یک مسأله ریاضی سخت رو توی مدرسه حل میکنن، با اشتیاق به چالش میپردازن و دوست دارن توی خونه هم مسألههای مشابهی رو حل کنن. اونها میدونن که هر چقدر بیشتر مسأله حل کنن، بیشتر یاد میگیرن. برای بچههایی که ذهنیت رشد دارن، هیچ سقفی وجود نداره و همه چیز ممکنه. 🌟 در واقع، به سختی میشه سطح دقیق هوش اونها رو امروز تعیین کرد، حتی پیشبینی کردنش برای فردا هم خیلی سخته.
درسته که نمراتشون نشوندهنده وضعیتشون توی یه لحظه خاص از زمانه، ولی این بچهها باور دارن که با سختکوشی، تعهد و پشتکار میتونن بیشتر یاد بگیرن. 💪 اینها به نمرات بالاتر یا بهتر بودن از دیگر دانشآموزها علاقه ندارن. هدفشون اینه که احساس رضایت کنن از اینکه خودشون رو به حد نهایت پتانسیل رشدشون فشار میدن. 🎯 حالا میخواد موسیقی باشه یا ورزش، نوشتن یا نقاشی، این بچهها بیوقفه تمرین میکنن و کاملاً میدونن که تنها از طریق تمرین و گاهی شکستهای کوچیکه که میتونن مهارتهاشون رو بهبود بدن.
افرادی که ذهنیت رشد دارن، از هر فرصتی برای یاد گرفتن نکات و ترفندها از بهترینها توی هر زمینهای لذت میبرن. 😎 اونها استراتژیهای گذشته رو دوباره بررسی میکنن و کنار میزنن، همیشه در حال فکر کردن به این هستن که چطور میتونن ضعفها و اشتباهات خودشون رو برطرف کنن.
در روابطشون، این افراد از شریکهای زندگیشون حمایت میکنن و اونها رو تشویق به یادگیری و کار کردن روی خودشون میکنن. وقتی که ورزش میکنن، میدونن که دارن برای تیم بازی میکنن. 🏀 وقتی که کسبوکار رو اداره میکنن، به کارمندانشون احترام میذارن، از کارشون قدردانی میکنن و ازشون نظرات صادقانه میخوان، حتی اگه حقیقت ممکنه کمی ناخوشایند باشه. افراد با ذهنیت رشد از مشکلات استقبال میکنن و اونها رو به چشم چالش میبینن، نه موانع غیرقابلحل. اونها با اشتیاق انرژیشون رو صرف بهتر کردن خودشون و دنیای اطرافشون میکنن. 🌍✨
افرادی که ذهنیت ثابت دارن، دنبال تایید هستن؛ افرادی که ذهنیت رشد دارن، دنبال پیشرفت هستن. 💭
لی ایاتاکا وقتی CEO شرکت کرایسلر شد که این شرکت در آستانه ورشکستگی قرار داشت. با تصمیمگیریهای سریع و احساس خوب نسبت به کارمندانش، تونست شرکت رو به حالت اولیه برگردونه. اما بعد از این تغییرات، رفتارش به طور ناگهانی تغییر کرد. شروع کرد به راحتی به دستاوردهای گذشتهاش تکیه کردن، از برتری خودش نمایش میداد و بیشتر وقتش رو صرف ساختن تصویر شخصی خودش میکرد تا به بهبود وضعیت شرکت. هدفش فقط این شد که تایید دیگران رو جلب کنه. این دقیقا نشوندهنده ذهنیت ثابت بود. همونطور که همه چیز رو به خوب یا بد تقسیم میکنه، احساس میکرد دیگران اون رو بررسی میکنن و برچسب برنده یا بازنده بودن رو بهش میزنن. چون میخواست برنده باشه، سعی میکرد خودشو هوشمند و با استعداد نشون بده به جای اینکه به دنبال راههایی برای بهبود شرکت باشه. 🏆
برخلاف این، لو گرستنر که CEO شرکت IBM شد، درست زمانی که شرکت در آستانه نابودی بود، این ذهنیت رشد رو داشت. شرکتی که توسط ذهنیت ثابت اداره میشد، انرژی زیادی صرف اختلافات داخلی میکرد و به جای تمرکز روی خدمات و کار تیمی، هر کسی فقط به فکر منافع خودش بود. بنابراین، شرکت نتونست نیازهای مشتریان رو برآورده کنه. برای تغییر این وضعیت، گرستنر ساختارهای شرکت رو شکوند و تاکید زیادی روی کار تیمی داشت و به کارمندانی که از همکارانشون حمایت میکردن، پاداش میداد. همچنین مسیرهای ارتباطی رو در سرتاسر شرکت باز کرد و خودشو در سطح همکارانش قرار داد. این کار باعث شد که در مدت زمان کوتاهی ارتباطات شخصی زیادی با کارمندان برقرار کنه. 🤝
ذهنیت رشد گرستنر باعث شد تا یه محیط کاری جدید بر اساس کار تیمی و پیشرفت شکل بگیره. تمرکز از موفقیت فردی به سمت پیشرفت مشترک منتقل شد. با این مفهوم، او تونست موفقیت دائمی رو در IBM رقم بزنه. 🚀
ذهنیت ثابت شکستها رو فاجعه میبینه؛ در حالی که ذهنیت رشد اونا رو به عنوان فرصتها میبینه. 💥
برای افراد با ذهنیت ثابت، شکستها به طور جدی تبعاتی دارند. مثلاً گلفباز معروف، سرجیو گارسیا رو در نظر بگیر. وقتی که نتونسته بود عملکرد خوبی داشته باشه، از عصبانیت هرکدوم از کاپیتانها (caddies) رو یکی پس از دیگری اخراج میکرد. یه بار حتی کفشهاش رو بهونه کرد و به شدت از عصبانیت اونا رو از پاش درآورد و به یه نفر بیگناه پرتاب کرد. 🤦♂️ افراد با ذهنیت ثابت اعتقاد ندارن که میتونن از اشتباهاتشون یاد بگیرن. اونا یک شکست رو دلیلی میدونن که نشون میده که همیشه بازنده خواهند بود. یک شکست تمام موفقیتهای گذشته رو نادیده میگیره و بیارزش میکنه. به همین خاطر برای حفظ اعتماد به نفس کمی که دارن، معمولاً بهانه میارن، تقلب میکنن یا به سرعت از موضوع منصرف میشن و نگاهشون رو از مشکل برمیدارن.
اونا نه دنبال کمک میرن، نه ضعفهاشون رو تحلیل میکنن و قطعاً تلاشی برای بهتر شدن از طریق تمرین نمیکنن. اونا خودشو به عنوان یک محصول نهایی میبینن، نه یه فرآیند در حال تکامل. حتی مایکل جوردن، بسکتبالیست افسانهای که تو سالن مشاهیر بسکتبال قرار داره، در طول دوران حرفهای خودش دورههایی داشت که هر باری که توپ رو میزد، نمیتونست بسکت بال رو وارد سبد کنه. حتی ۲۶ شوت خوب که میتونستن باعث پیروزی بشن رو از دست داد. اما به جای اینکه سرشو تو شنها پنهان کنه، اون شوتها رو بارها و بارها تمرین کرد. در نهایت، تو دوران حرفهای خودش بهترین تکنیکهای شوتزنی رو نسبت به هر کسی تو زمین داشت. 🏀🔥
مایکل جوردن واضحاً ذهنیت رشد داشت. به جای اینکه تقصیر رو گردن همتیمیهاش یا زمین بسکتبال بندازه، دنبال راههایی میگشت که مهارتها و بازی خودش رو بهبود بده. اشتباهاتش رو تجزیه و تحلیل میکرد، حتی بیشتر از قبل تمرین میکرد و از بقیه نصیحت میگرفت. اون به شدت باور داشت که میتونه شکستهاش رو تبدیل به پیروزی کنه به شرطی که کافی تلاش کنه. 💪
افراد با ذهنیت ثابت از مشکلات اجتناب میکنن؛ اما افراد با ذهنیت رشد از مشکلات لذت میبرن. 💥
تو زندگی خیلی چیزها رو فقط با تلاش میشه به دست آورد. اما وقتی افراد با ذهنیت ثابت با یک موقعیت سخت روبرو میشن، فقط خطرات رو میبینن، چون هرچی بیشتر وقت و انرژی بذارن، دیگه نمیتونن بهانهای برای شکست پیدا کنن. 🧠✨
علاوه بر این، اونا به قدرت عظیم استعداد طبیعی اعتقاد دارن. فکر میکنن افراد با استعداد باید نیازی به تلاش زیاد نداشته باشن. این طرز فکر باعث میشه که افراد با ذهنیت ثابت نتونن خودشون رو بدون زیر سوال بردن استعدادشون بهتر کنن و در نتیجه از موقعیتهای سخت اجتناب میکنن. نمیخوان به احتمال زیاد مسخره بشن. مثل ویولونیست معروف، نادیا سالرنوسننبگ که این رفتار رو از خودش نشون داد. وقتی ۱۰ سالش بود، نقدهای خیلی خوبی از حرفهایها دریافت کرد. اما تا ۱۸ سالگی دیگه نمیتونست ویولن رو درست بگیره و انگشتاش سفت شده بود. هر بار که سعی میکرد چیزی جدید یاد بگیره، از ترس شکست دیگه حتی ویولنش رو به کلاس نمیآورد و از نوازندگی خودداری میکرد.
اما اگه کریستوفر ریوز همچین ذهنیتی داشت، برای همیشه از گردن به پایین فلج میموند، همونطور که پزشکا بعد از تصادفش پیشبینی کرده بودن. اما اون ذهنیت رشد داشت. به جای پذیرش سرنوشتش، او وضعیت خودش رو کنترل کرد. بنابراین یک برنامه تمرینی سخت رو شروع کرد و بعد از مدتی، اون چیزی که غیرممکن به نظر میرسید، اتفاق افتاد. 😱
برخلاف تمام تشخیصها، اون دستانش رو حرکت داد، بعد پاهاش رو و در نهایت تمام بالاتنهاش رو. برای افراد با ذهنیت رشد، چالشها فرصتی برای انجام کارهای پُر از هدف به وجود میارن. هرچی بیشتر ناامید بشن، بیشتر انرژی میذارن تا با سرنوشت خودشون مبارزه کنن و اون رو تغییر بدن. مثل ریوز، اونا برای تبدیل کردن غیرممکن به ممکن تلاش میکنن. 💪
ذهنیت ما معمولاً تحت تاثیر الگوهای رفتاریای که در دوران کودکی داشتیم قرار میگیره. 👶✨
چه عواملی باعث میشن که یه نفر ذهنیت رشد داشته باشه یا ذهنیت ثابت؟ چه عواملی باعث میشن که یک نفر به پتانسیل خودش پی ببره یا تمام عمرش رو فقط در جا بزنه؟ توسعه ذهنیت از بدو تولد شروع میشه.
کودکها با ذهنیت رشد به دنیا میآن. اونا میخوان هر روز بیشتر یاد بگیرن و رشد کنن. بزرگترهایی که دور و بر بچهها هستن، معمولاً پدر و مادرها، نقش بزرگی در این دارن که آیا بچهها این میل به رشد رو حفظ میکنن یا در نهایت ذهنیت ثابت پیدا میکنن. خیلی ساده بگم، والدین برای بچهها الگوی ذهنیت میشن. والدین با ذهنیت رشد بچههاشون رو تشویق میکنن و ازشون میخوان که به یادگیری ادامه بدن، در حالی که والدین با ذهنیت ثابت همیشش در حال قضاوت کردن بچهها هستن، بهشون میگن چی درست و غلطه، خوب و بد چیه. بچههای بین ۱ تا ۳ سال هم طبق همین رفتارها عمل میکنن. 😇
بچههای با ذهنیت رشد سعی میکنن به بچهی دیگهای که گریه میکنه کمک کنن. در حالی که بچههای با ذهنیت ثابت از این وضعیت عصبی میشن. معلمها هم الگوهای خیلی مهمی هستن که ذهنیت بچهها رو تحت تاثیر قرار میدن. خیلی از معلمها باور دارن که عملکرد دانشآموز ثابت و تغییرناپذیره، دانشآموزان خوب همیشه خوب میمونن و دانشآموزان ضعیف همیشه نمره پایین میگیرن. این طرز فکر باعث میشه که دانشآموزان ضعیف ذهنیت ثابت پیدا کنن. اما معلمهای خوب، اونهایی که به توانایی یادگیری دانشآموزانشون ایمان دارن، وضعیت رو طور دیگهای مدیریت میکنن.
اونا روشهای مختلفی برای حل مسائل ریاضی یا فهمیدن شکسپیر به دانشآموزاشون نشون میدن. این کار باعث میشه که دانشآموزان ضعیفتر ذهنیت رشد پیدا کنن و نمرات بهتری بگیرن. دیگه به این فکر نمیکنن که از ابتدا “احمق” بودن. ذهنیت ما از پیش تعیینشده نیست. ذهنیت میتونه از دوران کودکی تغییر کنه، وقتی که ما ذهنیتهای الگوهای خودمون رو میپذیریم. 🌱
هر کسی میتونه ذهنیت رشد رو بپذیره و کارهای غیرممکن رو ممکن کنه. 🌱
هیچکس مجبور نیست که قربانی محیط اطرافش باشه وقتی میخواد ذهنیت خودش رو توسعه بده. مغز هم مثل هر عضله دیگهای قابل آموزش هست. اگه بخواهیم ذهنیت رشد رو داشته باشیم، میتونیم به تدریج خودمون رو آموزش بدیم که اینطور فکر کنیم.
مثالی میزنم: فرض کن یه بشقاب رو اشتباهی از دست میدی و میفته زمین. اولین فکری که به ذهنت میرسه ممکنه این باشه: “چقدر دست و پا چلفتم!” اما افرادی که آگاه به این واکنش هستن و میخوان این رو تغییر بدن میتونن خود رو به پذیرش ذهنیت رشد تشویق کنن و فکر کنن: “خب، اینا پیش میاد، من تمیزش میکنم و دفعه بعد مراقبتر میشم.” 😌
کار کردن روی ذهنیت رشد یه فرصت عالی برای درخواس حمایت از دیگران هست. میتونیم در مورد اشتباهات و ضعفهایمون صحبت کنیم و برای رسیدن به اهدافمون برنامههای عملی و دقیق بچینیم. باید درک کنیم که تغییر دادن ذهنیت ثابت کار سادهای نیست.
احتمالاً این ذهنیت در طول سالها به یه نوع تکیهگاه عاطفی تبدیل شده. از ما در برابر شکست محافظت میکنه، در چشم والدین و شریکهایمون باعث میشه شناخته بشیم و اعتماد به نفس ما رو بالا میبره. به ما تسکین میده و بارها ما رو راحت میکنه، بنابراین کنار گذاشتنش میتونه خیلی ناراحتکننده باشه. در حقیقت، اصلاً لازم نیست که ذهنیت ثابت رو کاملاً کنار بذاریم.
مهم اینه که در بعضی موقعیتها ذهنیت رشد رو بپذیریم که معمولاً همین کافیاست. حتی اگر کسی فکر کنه که در ورزش یه شکست خوردهست، همچنان میتونه در کارش هر روز پیشرفتهای بزرگ و فوقالعادهای داشته باشه. پذیرش ذهنیت رشد در هر زمینهای باعث میشه که ما غیرممکنها رو ممکن کنیم مثل کریستوفر ریور، و همچنان استعدادها و تواناییهامون رو بهبود بدیم مثل مایکل جوردن. در این زمینه، ذهنیت رشد کلید خودکفایی و تحقق شخصیت خودمون هست. 💪
خلاصه نهایی
الان شما خلاصهای از کتاب “Mindset” نوشته کارول دویک رو شنیدید. نکته اصلی که از این کتاب میگیریم اینه که افرادی که ذهنیت ثابت دارند، از پیشرفت خودشون جلوگیری میکنند به دلیل اعتقاد به استعداد ذاتی و ترس از شکست.
در مقابل، افرادی که ذهنیت رشد دارند، سخت کار میکنند و تمرین میکنند تا در نهایت پتانسیل خودشون رو به طور کامل به نمایش بذارند. با روبرو شدن با نگرشها و ایدههای خودمون، میتونیم ذهنیت رشد رو در خودمون پرورش بدیم. 🌱💪 پایان