کتاب **”کاسموس”** (1980) یه دستاورد خیلی مهم توی علم عامیانه است. این کتاب به ما می‌فهمونه که چطور به دنیای اطرافمون نگاه می‌کنیم و چطور از سیاره‌ها و ستاره‌ها شناخت پیدا کردیم. همچنین نشون می‌ده که چطور این درک ما از جهان و اجزای اون تغییر کرده و تکامل یافته. 📚✨

**درباره نویسنده**
**کارل ساگان** یه اخترشناس و نویسنده معروف آمریکایی بود که علاوه بر کار علمی، خیلی تلاش کرد که علم رو به زبان ساده برای عموم مردم توضیح بده. یکی از بزرگترین کارهای ساگان، نوشتن و روایت کردن سریال تلویزیونی **کاسموس: یک سفر شخصی** بود که براساس کتاب پرفروش خودش ساخته شد. این سریال انقدر موفق بود که جوایز زیادی رو از جمله **امید نهایی برای دستاورد فردی برجسته** (Emmy) برد. 🎥🌟

کار ساگان به این دلیل خاصه که سعی کرد علم رو از دنیای پیچیده و تخصصی‌ش بیرون بیاره و با زبانی ساده، اون رو به مردم نشون بده. هدفش این بود که همه بتونن دنیای وسیع و جذاب کائنات رو درک کنن، بدون اینکه لازم باشه توی جزئیات علمی پیچیده فرو برن. 🌌🚀

کتاب و سریال کاسموس نشون می‌ده که انسان‌ها از گذشته تا حالا چطور کم‌کم به دنیای اطراف خودشون، از جمله سیاره‌ها، ستاره‌ها، و کهکشان‌ها، پی بردند و این درک چطور همواره در حال تغییر بوده. از اون زمان که انسان‌ها فکر می‌کردند زمین مرکز دنیاست تا امروز که می‌دونیم ما فقط یه نقطه کوچیک توی یه کهکشان خیلی خیلی بزرگ هستیم. این سفر علمی و فلسفی، کارل ساگان رو تبدیل به یه چهره جهانی کرد. 🌍🌠

اگر از دنیای نجوم و علم به شکل جذاب و سرگرم‌کننده خوشتون میاد، **کاسموس** یه کتاب فوق‌العاده برای شماست. این کتاب به شما کمک می‌کنه که به دنیای اطراف‌تون یه نگاه عمیق‌تر بندازید و بدونید که چطور بشر به درک امروزیش از کیهان رسیده. 🌟

نویسنده کتاب

کارل سیگان

زمان لازم برای مطالعه این کتاب

45

دقیقه

کیهان

یک قدم کوچک به سوی درک عظمت جهان هستی

جلد کتاب

دسته بندی

علمی

کارل سیگان

نویسنده

45

زمان مطالعه

کیهان

کتاب **”کاسموس”** (1980) یه دستاورد خیلی مهم توی علم عامیانه است. این کتاب به ما می‌فهمونه که چطور به دنیای اطرافمون نگاه می‌کنیم و چطور از سیاره‌ها و ستاره‌ها شناخت پیدا کردیم. همچنین نشون می‌ده که چطور این درک ما از جهان و اجزای اون تغییر کرده و تکامل یافته. 📚✨

**درباره نویسنده**
**کارل ساگان** یه اخترشناس و نویسنده معروف آمریکایی بود که علاوه بر کار علمی، خیلی تلاش کرد که علم رو به زبان ساده برای عموم مردم توضیح بده. یکی از بزرگترین کارهای ساگان، نوشتن و روایت کردن سریال تلویزیونی **کاسموس: یک سفر شخصی** بود که براساس کتاب پرفروش خودش ساخته شد. این سریال انقدر موفق بود که جوایز زیادی رو از جمله **امید نهایی برای دستاورد فردی برجسته** (Emmy) برد. 🎥🌟

کار ساگان به این دلیل خاصه که سعی کرد علم رو از دنیای پیچیده و تخصصی‌ش بیرون بیاره و با زبانی ساده، اون رو به مردم نشون بده. هدفش این بود که همه بتونن دنیای وسیع و جذاب کائنات رو درک کنن، بدون اینکه لازم باشه توی جزئیات علمی پیچیده فرو برن. 🌌🚀

کتاب و سریال کاسموس نشون می‌ده که انسان‌ها از گذشته تا حالا چطور کم‌کم به دنیای اطراف خودشون، از جمله سیاره‌ها، ستاره‌ها، و کهکشان‌ها، پی بردند و این درک چطور همواره در حال تغییر بوده. از اون زمان که انسان‌ها فکر می‌کردند زمین مرکز دنیاست تا امروز که می‌دونیم ما فقط یه نقطه کوچیک توی یه کهکشان خیلی خیلی بزرگ هستیم. این سفر علمی و فلسفی، کارل ساگان رو تبدیل به یه چهره جهانی کرد. 🌍🌠

اگر از دنیای نجوم و علم به شکل جذاب و سرگرم‌کننده خوشتون میاد، **کاسموس** یه کتاب فوق‌العاده برای شماست. این کتاب به شما کمک می‌کنه که به دنیای اطراف‌تون یه نگاه عمیق‌تر بندازید و بدونید که چطور بشر به درک امروزیش از کیهان رسیده. 🌟

کتاب **”کاسموس”** (1980) یه دستاورد خیلی مهم توی علم عامیانه است. این کتاب به ما می‌فهمونه که چطور به دنیای اطرافمون نگاه می‌کنیم و چطور از سیاره‌ها و ستاره‌ها شناخت پیدا کردیم. همچنین نشون می‌ده که چطور این درک ما از جهان و اجزای اون تغییر کرده و تکامل یافته. 📚✨

**درباره نویسنده**
**کارل ساگان** یه اخترشناس و نویسنده معروف آمریکایی بود که علاوه بر کار علمی، خیلی تلاش کرد که علم رو به زبان ساده برای عموم مردم توضیح بده. یکی از بزرگترین کارهای ساگان، نوشتن و روایت کردن سریال تلویزیونی **کاسموس: یک سفر شخصی** بود که براساس کتاب پرفروش خودش ساخته شد. این سریال انقدر موفق بود که جوایز زیادی رو از جمله **امید نهایی برای دستاورد فردی برجسته** (Emmy) برد. 🎥🌟

کار ساگان به این دلیل خاصه که سعی کرد علم رو از دنیای پیچیده و تخصصی‌ش بیرون بیاره و با زبانی ساده، اون رو به مردم نشون بده. هدفش این بود که همه بتونن دنیای وسیع و جذاب کائنات رو درک کنن، بدون اینکه لازم باشه توی جزئیات علمی پیچیده فرو برن. 🌌🚀

کتاب و سریال کاسموس نشون می‌ده که انسان‌ها از گذشته تا حالا چطور کم‌کم به دنیای اطراف خودشون، از جمله سیاره‌ها، ستاره‌ها، و کهکشان‌ها، پی بردند و این درک چطور همواره در حال تغییر بوده. از اون زمان که انسان‌ها فکر می‌کردند زمین مرکز دنیاست تا امروز که می‌دونیم ما فقط یه نقطه کوچیک توی یه کهکشان خیلی خیلی بزرگ هستیم. این سفر علمی و فلسفی، کارل ساگان رو تبدیل به یه چهره جهانی کرد. 🌍🌠

اگر از دنیای نجوم و علم به شکل جذاب و سرگرم‌کننده خوشتون میاد، **کاسموس** یه کتاب فوق‌العاده برای شماست. این کتاب به شما کمک می‌کنه که به دنیای اطراف‌تون یه نگاه عمیق‌تر بندازید و بدونید که چطور بشر به درک امروزیش از کیهان رسیده. 🌟

کیهان

**زمین واقعاً خیلی کوچیکه.** 🌍 زمین واقعاً خیلی کوچیکه. تاریخ بشر همیشه محدود به همین زمین بوده. برای ما، زمین همه‌چیزه، به معنای واقعی کلمه دنیای ماست. اما وقتی این زمین رو با کائنات مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که زمین در واقع فقط یه نقطه ریز درون یه نقطه ریزتر از غبار است. دلیلش اینه که اندازهٔ کائنات، یا همون کاسموس، تقریباً فراتر از درکه. در واقع، کائنات آن‌قدر بزرگه که ما مجبور شدیم یه واحد اندازه‌گیری خاص برای اندازه‌گیری فواصل در این فضا پیدا کنیم که به سرعت نور بستگی داره. نور سریع‌ترین چیزی‌یه که توی کائناته. فقط در یک ثانیه، نور ۱۸۶ هزار مایل، یا ۳۰۰ هزار کیلومتر، حرکت می‌کنه. 😱 حالا، برای اینکه اینو به زبون ساده‌تر بگیم، این فاصله معادل هفت بار چرخیدن دور زمین میشه. حالا، وقتی دانشمندان از کائنات صحبت می‌کنن، از واحد “سال نوری” استفاده می‌کنن. یعنی فاصله‌ای که نور در یک سال طی می‌کنه. اگر بخوایم دقیق‌تر بگیم، این فاصله تقریباً ۶ تریلیون مایل، یا ۱۰ تریلیون کیلومتره. 😳 اگر این هم برای شما شگفت‌انگیز نبود، باید بدونید که کائنات حدوداً ۱۰۰ میلیارد کهکشان داره، یا به طور دقیق‌تر ۱۰ به توان ۱۱ کهکشان. و توی هر کهکشان هم حدود ۱۰ به توان ۱۱ ستاره و ۱۰ به توان ۱۱ سیاره هست. حالا اگر حساب و کتاب کنید، متوجه میشید که سیاره ما یکی از ۱۰ به توان ۲۲ سیاره توی کائناته. خیلی وحشتناک بی‌اهمیت به نظر میاد، نه؟ 😔 ویژگی‌های فیزیکی پایهٔ زمین برای انسان‌ها از خیلی وقت پیش شناخته شده بودن. حدود ۲۰۰۰ سال پیش، دانشمندان داشتن ویژگی‌های زمین رو بررسی می‌کردن. حتی حساب کرده بودن که زمین نه نامتناهیه و نه صاف. توی قرن سوم پیش از میلاد، اراتوستنس، مدیر کتابخانهٔ مشهور “کتابخانه بزرگ اسکندریه” توی مصر، متوجه شد که زمین یه کره است. اون روزی در حال مطالعه روی یه طومار پاپیروسی بود که متوجه شد در شهر ساینه (که امروز همون اسوان خودمونه، نزدیک رود نیل)، چوب‌ها توی ظهر هیچ سایه‌ای نمی‌انداختن. 🌞 این یعنی در ظهر در ساینه، خورشید دقیقاً بالای سرشونه. بعد اراتوستنس شروع به آزمایش کرد. یه چوب رو توی زمین اسکندریه گذاشت و دید که در همون ساعت ظهر، سایه‌ای توی شهر بود. از اینجا نتیجه‌گیری کرد که زمین نمی‌تونه صاف باشه. باید خمیده باشه. اگر زمین صاف بود، یا هر دو چوب باید به طور همزمان سایه نمی‌داشتن، یا اینکه هر دو باید زاویه یکسانی به خورشید می‌داشتن و سایه‌شون هم باید طول یکسانی می‌داشت. حتی تونست با استفاده از تفاوت طول سایه‌ها، محیط زمین رو به درستی حساب کنه. اما باید یه نفر رو استخدام می‌کرد که فاصله بین اسکندریه و ساینه رو با قدم‌های خودش اندازه بگیره، مسافتی حدود ۱۰۰۰ کیلومتر، تا اندازه نهایی که برای محاسبه نیاز داشت رو به دست بیاره. 🧐 این کشف برای بشر بسیار حیاتی بود. بر اساس این دانش، کاوشگران پرانرژی به راه افتادن و با قایق‌های کوچیک خودشون به سفر رفتن. چقدر دورتر رفتن، شاید هیچ وقت نفهمیم. اما روحیهٔ جستجوگری هنوز هم با علم همراهه و به پیش میره. ماهواره‌ها هم همون قایق‌هایی هستن که در فضا حرکت می‌کنن. 🚀
بعدی

کیهان

کارل سیگان

چی برام داره؟ یه قدم کوچیک به سمت درک عظمت کائنات بردار. 🌌 کارل ساگان، **کاسموس** بعضی وقتا درامای زندگی می‌تونه آدم رو کاملاً غرق خودش کنه. مثلا فراموش کردی از فرودگاه خواهر رو برداری؟ یه بار دیگه امتحان رو افتادی؟ 😩 اینجور وقتا ممکنه به نظر بیاد که زندگی تو تمام دنیای تو رو گرفته و حتی یه ذره از انرژی زمین رو هم به خود اختصاص داده. اما خب، واقعیت اینه که میلیاردها آدم دیگه هم توی این دنیا هستن. و از طرفی، زمین هم که فقط یه دونه ذره ریز توی یه کائنات همیشه در حال گسترشه. پس چقدر باید نگران باشی؟ 🤷‍♂️ حالا کارل ساگان یه ویژگی خاص داشت، اینکه خیلی راحت مسائل پیچیده رو به زبون ساده توضیح می‌داد تا همه بتونن درکش کنن. 💡 در نهایت، هیچ چیزی به اندازه کائنات بزرگ و عظیم نیست. یاد گرفتن دربارهٔ جهان همیشه دربارهٔ ریاضیات سخت نیست. این یه درس تاریخیه به اندازهٔ درس علم. با دنبال کردن مسیر ساگان، این کتاب شما رو می‌بره توی یه سفر از علاقه‌مندی انسان‌ها به جهان و فضای بیرون، از دوران ماقبل تاریخ تا بزرگ‌ترین سفرهای فضایی توی قرن بیستم. 🚀🌍 کائنات، این دنیای وسیع و بی‌پایان، همیشه ما رو به فکر واداشته و به ما یادآوری می‌کنه که زندگی‌مون توی این دنیای بزرگ یه لحظه کوچیکه. همین که می‌فهمیم که چقدر عظمت و وسعت پشت این دنیای بی‌پایان هست، خود به خود باعث میشه مشکلات کوچیک‌تر به نظر بیان. 💫
**زمین واقعاً خیلی کوچیکه.** 🌍 زمین واقعاً خیلی کوچیکه. تاریخ بشر همیشه محدود به همین زمین بوده. برای ما، زمین همه‌چیزه، به معنای واقعی کلمه دنیای ماست. اما وقتی این زمین رو با کائنات مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که زمین در واقع فقط یه نقطه ریز درون یه نقطه ریزتر از غبار است. دلیلش اینه که اندازهٔ کائنات، یا همون کاسموس، تقریباً فراتر از درکه. در واقع، کائنات آن‌قدر بزرگه که ما مجبور شدیم یه واحد اندازه‌گیری خاص برای اندازه‌گیری فواصل در این فضا پیدا کنیم که به سرعت نور بستگی داره. نور سریع‌ترین چیزی‌یه که توی کائناته. فقط در یک ثانیه، نور ۱۸۶ هزار مایل، یا ۳۰۰ هزار کیلومتر، حرکت می‌کنه. 😱 حالا، برای اینکه اینو به زبون ساده‌تر بگیم، این فاصله معادل هفت بار چرخیدن دور زمین میشه. حالا، وقتی دانشمندان از کائنات صحبت می‌کنن، از واحد “سال نوری” استفاده می‌کنن. یعنی فاصله‌ای که نور در یک سال طی می‌کنه. اگر بخوایم دقیق‌تر بگیم، این فاصله تقریباً ۶ تریلیون مایل، یا ۱۰ تریلیون کیلومتره. 😳 اگر این هم برای شما شگفت‌انگیز نبود، باید بدونید که کائنات حدوداً ۱۰۰ میلیارد کهکشان داره، یا به طور دقیق‌تر ۱۰ به توان ۱۱ کهکشان. و توی هر کهکشان هم حدود ۱۰ به توان ۱۱ ستاره و ۱۰ به توان ۱۱ سیاره هست. حالا اگر حساب و کتاب کنید، متوجه میشید که سیاره ما یکی از ۱۰ به توان ۲۲ سیاره توی کائناته. خیلی وحشتناک بی‌اهمیت به نظر میاد، نه؟ 😔 ویژگی‌های فیزیکی پایهٔ زمین برای انسان‌ها از خیلی وقت پیش شناخته شده بودن. حدود ۲۰۰۰ سال پیش، دانشمندان داشتن ویژگی‌های زمین رو بررسی می‌کردن. حتی حساب کرده بودن که زمین نه نامتناهیه و نه صاف. توی قرن سوم پیش از میلاد، اراتوستنس، مدیر کتابخانهٔ مشهور “کتابخانه بزرگ اسکندریه” توی مصر، متوجه شد که زمین یه کره است. اون روزی در حال مطالعه روی یه طومار پاپیروسی بود که متوجه شد در شهر ساینه (که امروز همون اسوان خودمونه، نزدیک رود نیل)، چوب‌ها توی ظهر هیچ سایه‌ای نمی‌انداختن. 🌞 این یعنی در ظهر در ساینه، خورشید دقیقاً بالای سرشونه. بعد اراتوستنس شروع به آزمایش کرد. یه چوب رو توی زمین اسکندریه گذاشت و دید که در همون ساعت ظهر، سایه‌ای توی شهر بود. از اینجا نتیجه‌گیری کرد که زمین نمی‌تونه صاف باشه. باید خمیده باشه. اگر زمین صاف بود، یا هر دو چوب باید به طور همزمان سایه نمی‌داشتن، یا اینکه هر دو باید زاویه یکسانی به خورشید می‌داشتن و سایه‌شون هم باید طول یکسانی می‌داشت. حتی تونست با استفاده از تفاوت طول سایه‌ها، محیط زمین رو به درستی حساب کنه. اما باید یه نفر رو استخدام می‌کرد که فاصله بین اسکندریه و ساینه رو با قدم‌های خودش اندازه بگیره، مسافتی حدود ۱۰۰۰ کیلومتر، تا اندازه نهایی که برای محاسبه نیاز داشت رو به دست بیاره. 🧐 این کشف برای بشر بسیار حیاتی بود. بر اساس این دانش، کاوشگران پرانرژی به راه افتادن و با قایق‌های کوچیک خودشون به سفر رفتن. چقدر دورتر رفتن، شاید هیچ وقت نفهمیم. اما روحیهٔ جستجوگری هنوز هم با علم همراهه و به پیش میره. ماهواره‌ها هم همون قایق‌هایی هستن که در فضا حرکت می‌کنن. 🚀
**ستاره‌ها و سیاره‌ها همیشه ما رو به خودشون جلب می‌کردن، و بهمون دربارهٔ زمین و جایگاهش توی کائنات می‌آموختن.** 🌟 ستاره‌ها و سیاره‌ها همیشه ما رو به خودشون جلب می‌کردن و بهمون دربارهٔ زمین و جایگاهش توی کائنات می‌آموختن. از پیش از شروع تاریخ، انسان‌ها به آسمان نگاه می‌کردن و سعی می‌کردن بفهمن این دونه‌های کوچیک که توی آسمون شب می‌درخشند چه معنایی دارن. ولی فقط نگاه نمی‌کردن. اون‌ها متوجه شدن که می‌تونن از این ستاره‌ها استفاده هم بکنن. حدود ۴۰ هزار نسل پیش، اجداد کوچ‌نشین ما با نگاه کردن به موقعیت ستاره‌ها تاریخ‌های دیدارهای سالانه با قبایل دیگه رو توی سرزمین‌های دیگه تنظیم می‌کردن. همچنین از ستاره‌ها برای محاسبهٔ ریتم فصول استفاده می‌کردن تا بدونن کی میوه‌های خاص آمادهٔ چیدن می‌شن، و کی آهوان و گاوهای وحشی مهاجرت می‌کنن. همهٔ این‌ها به خاطر حرکت منظم و پیش‌بینی‌پذیر اجرام آسمانی ممکن بود. در واقع، اگه حرکت سیاره‌ها رو توی زمان دنبال کنید، می‌بینید که اون‌ها یه جور حلقه‌زنی توی آسمون انجام می‌دن. این مشاهدات باعث شد که بطلمیوس، که توی قرن دوم میلادی توی کتابخانه اسکندریه کار می‌کرد، یه نظریه مطرح کنه. برای بطلمیوس، زمین مرکز کائنات بود و ستاره‌ها و سیاره‌ها دور اون می‌چرخیدند. این نظریه قرن‌ها پایدار بود. اما فقط در سال ۱۵۴۳ بود که نیکولاس کپرنیکوس به طور رادیکال نظریه‌ای مطرح کرد که بر اساس آن زمین و دیگر سیاره‌ها دور خورشید می‌چرخند. حالا خورشید به عنوان مرکز کائنات شناخته می‌شد. این مدل حدود ۶۰ سال بعد دقیق‌تر شد. یوهان کپلر، ستاره‌شناس آلمانی‌الاصل، به داده‌های جامع و مفصل جمع‌آوری شده توسط تایکو براهه، نجیب‌زاده دانمارکی و ستاره‌شناس مشاهداتی، دست پیدا کرد. با استفاده از این داده‌ها، کپلر محاسبه کرد که مدارهای سیاره‌ها حول خورشید دایره‌ای نبودند، همانطور که قبلاً تصور می‌شد، بلکه در واقع بیضوی بودند. این اولین قانون حرکت سیاره‌ها بود که کپلر کشف کرد و این قوانین هنوز هم در اخترفیزیک امروزی استفاده می‌شن. کپلر همچنین یه نظریه خیلی جالب داشت. اون استدلال می‌کرد که نیرویی به نام “مغناطیس” بر اجسام از فاصله تأثیر می‌ذاره. این می‌تونست توضیح بده که چرا سیاره‌ها وقتی به خورشید نزدیک‌تر می‌شن سرعتشون بیشتر میشه. اگر این براتون آشنا به نظر میاد، دلیلش اینه که کپلر به نوعی ۵۰ سال قبل از نیوتن، نظریهٔ جاذبهٔ عمومی اون رو پیش‌بینی کرده بود. 🌌
**زهره جهنمی و غیرقابل سکونت است، اما مریخ ممکنه قابل سکونت باشه.** 🔥🌍 زهره جهنمی و غیرقابل سکونت است، اما مریخ ممکنه قابل سکونت باشه. مثل همیشه یه ضرب‌المثل هست که می‌گه مردها از مریخ میان و زن‌ها از زهره. این بر اساس ایدهٔ رومانی‌ها بود که زهره رو الههٔ عشق می‌دونستن، در حالی که مریخ خداوند جنگ بود. این یه تعبیر خوبه، اما فیزیک قضیه کاملاً متفاوت است. هیچ راه فراری از این قضیه نیست. زهره اساساً نسخهٔ جهنم‌مانند منظومهٔ شمسی ماست. از اونجایی که زهره ۶۰ میلیون کیلومتر نزدیک‌تر از زمین به خورشیده، دما در سطحش خیلی بالا میره. دماهای سطحی می‌تونن به ۹۰۰ درجهٔ فارنهایت یا ۴۸۰ درجهٔ سلسیوس برسند. و بدتر هم میشه. ما می‌تونیم ترکیب جو سیاره رو مشخص کنیم. با استفاده از طیف‌سنجی اخترشناسی، نوری که از زهره منعطف می‌شه رو تجزیه و تحلیل می‌کنیم. این نشون می‌ده که جو زهره در واقع ۹۶٪ دی‌اکسید کربن هست، و بالای سطحش، ابرها از اسید سولفوریک غلیظ تشکیل شده‌اند. این‌ها باعث ایجاد اثر گلخانه‌ای می‌شن که باعث میشه سیاره خیلی داغ بمونه. به نظر نمیاد که زهره مکان مناسبی برای گذراندن تعطیلات رمانتیک باشه. 😬 شرایط توی مریخ کمی متفاوت‌تره. ممکنه اون هم مقصد خوبی برای ماه عسل نباشه، اما حداقل یه مقدار شبیه به زمین هست. مریخ نزدیک‌ترین سیاره به زمین است و از جهاتی خیلی شبیه به زمین می‌مونه. مریخ کلاهک‌های یخی قطبی، ابرهای سفید، طوفان‌های گرد و غبار و حتی روزهایی به طول ۲۴ ساعت داره. این شباهت‌ها شاید توضیح بده که چرا ما بیگانگان رو به عنوان “مریخی‌ها” تصور می‌کنیم. افسانهٔ مریخی‌ها به پرسیوال لوول، بنیان‌گذار رصدخانهٔ لوول در فلگ‌استاف، آریزونا، در سال ۱۸۹۴ برمی‌گرده. لوول خودش رو قانع کرد که نشانه‌هایی از کانال‌های آبی روی سطح مریخ وجود داره. او فکر می‌کرد که این‌ها باید توسط حیات هوشمند در سیاره حفر شده باشن. اگرچه بعداً ثابت شد که این اعتقاد اشتباه بوده، ولی این افسانه همچنان در فرهنگ عمومی باقی موند. با این حال، ایدهٔ این‌که روزی انسان‌ها ممکنه بتونن روی مریخ زندگی کنن، اصلاً ایدهٔ دیوانه‌واری نیست. مریخ سردتر از زمین هست. دماها از ۰ درجه سلسیوس تا منفی ۸۰ درجه سلسیوس، یا ۳۲ تا منفی ۱۱۲ درجه فارنهایت متغیره. اما این واقعاً تفاوت زیادی با قطب جنوب نداره، جایی که انسان‌ها می‌تونن و در واقع زندگی می‌کنن. چالش اصلی برای انسان‌ها در مریخ، تأمین آب خواهد بود. در مریخ هیچ منبع آبی باز وجود نداره و در جو اون هم هیچ آبی وجود نداره. این قضیه پیچیده‌تر میشه چون فشار جو آنقدر پایین هست که آب خیلی سریع‌تر از زمین جوش می‌آید. با این حال، اگر بتونیم کلاهک‌های یخی قطبی مریخ رو ذوب کنیم و کانال‌های آبی بسازیم مثل اون‌هایی که لوول فکر می‌کرد دیده، شاید یه روز بتونیم خودمون رو “مریخی” بنامیم. 🏞
**ممکنه زندگی در سیارات دیگه وجود داشته باشه، اما بعیده که با سفینه‌های فضایی به زمین بیان.** 🌌🚀 ممکنه زندگی در سیارات دیگه وجود داشته باشه، اما بعیده که با سفینه‌های فضایی به زمین بیان. به طور کلی، اگه روزی واقعاً مریخی‌ها وجود داشته باشن، احتمالاً همون انسان‌ها خواهیم بود. اما این باعث نمی‌شه که از پرسش‌های مرتبط دست برداریم. آیا زندگی در سیارات یا کهکشان‌های دیگه وجود داره؟ نمی‌تونیم قطعاً بگیم، اما یه چیزی رو می‌تونیم با اطمینان بگیم. موجودات بیگانه قطعاً خیلی متفاوت‌تر از ما خواهند بود. فقط کافیه به تنوع زندگی روی زمین فکر کنیم. از باکتری‌های تک‌سلولی گرفته تا نهنگ‌ها، حشرات و انسان‌ها، تکامل یه دنیای فوق‌العاده متنوع ساخته. این فرآیند طولانی و کند بوده، پر از جهش‌های تصادفی، و به طور بحرانی وابسته به شرایط روی زمین. این یعنی هیچ دلیلی وجود نداره که فکر کنیم موجودات زنده در سیاره‌های دیگه شبیه به موجودات روی زمین خواهند بود. به هر حال، اون سیاره دیگه شرایط کاملاً متفاوتی خواهد داشت و تاریخ تکاملی متفاوتی هم خواهد داشت. اما این به این معنی نیست که نمی‌تونیم حدس بزنیم که این زندگی‌ها چطور خواهند بود. مثلا دربارهٔ مشتری چی؟ مشتری یه سیارهٔ گازی عظیم با مقدار زیادی هیدروژن و هلیوم در جوشه. اگه موجوداتی اونجا زندگی داشته باشن، ممکنه به صورت بادکنک‌های گازی غول‌آسا وجود داشته باشن، شاید حتی به اندازهٔ کیلومترها. احتمالاً اون‌ها خود رو با بیرون دادن بادهای گازی به جلو می‌رانند و شاید از روشی شبیه به فتوسنتز گیاهی برای تولید غذای خود استفاده کنن. با این حال، اگه بخواهیم با موجودات بیگانه ارتباط برقرار کنیم، بعیده که اولین تماس ما به صورت حضوری باشه. بیشتر احتمال داره که اون‌ها اول از طریق امواج رادیویی با ما تماس بگیرن. این به این دلیله که رادیو یه روش سریع، ارزان و ساده برای ارتباط در فواصل طولانی هست. هر تمدن بیگانه پیشرفته‌ای می‌دونه که حتی یک تمدن ساده مثل تمدن ما احتمالاً اصول رادیو رو فهمیده و سعی می‌کنه از اون برای دریافت فرکانس‌های فضایی استفاده کنه. بنابراین، احتمالاً اولین چیزی که اون‌ها به ما ارسال می‌کنن هم همین خواهد بود. اما اون‌ها چه پیامی می‌فرستند؟ چیزی مثل دنباله‌ای از اعداد اول ممکنه خیلی خوب جواب بده. دلیلش اینه که پیام ایده‌آل باید به طور واضح و مختصر نشون بده که عمدی است و توسط یک موجود هوشمند فرستاده شده. و اما ما؟ آیا می‌تونیم با موجودات زندگی در سیارات دیگه تماس فیزیکی برقرار کنیم؟ خب، از نظر تئوری ممکنه، اما سیاست‌ها این امکان رو بعید می‌کنه. در سال ۱۹۵۸ پروژهٔ “اورین” شروع شد. ایده این بود که یک هواپیمای فضایی بین‌ستاره‌ای ساخته بشه که با مقدار زیادی انرژی به حرکت در بیاد. این انرژی از طریق انفجارهای اتمی کوچک بیرون از هواپیما تأمین می‌شد. اما این پروژه به نتیجه نرسید. در سال ۱۹۶۳، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی یک معاهده امضا کردن که انفجارهای هسته‌ای در فضا رو ممنوع می‌کرد. و به همین سادگی، امکان ساخت یک سفینهٔ فضایی نوع اورین برای سفر به ستارگان از دست رفت. 🌠
**علم مدرن خیلی هم مدرن نیست: ایونی‌های باستانی اولین بار به اینجا رسیدن، ولی کارشون برای قرن‌ها سرکوب شد.** 🧠🔬 علم مدرن خیلی هم مدرن نیست. ایونی‌های باستانی اولین بار به اینجا رسیدن، ولی کارشون برای قرن‌ها سرکوب شد. برای اکثر مردم، علم مدرن به نوعی با دورهٔ روشنگری یا با نام‌هایی مثل کوپرنیکوس و داوینچی گره خورده که خودشون هم محصول دورهٔ رنسانس قرن 16 بودن. اما در واقع، علم مدرن ریشه‌های خیلی عمیق‌تری داره. ایونی‌های یونان پیشگامان واقعی اون بودن. ایونیا منطقه‌ای در شرق مدیترانه بود که الان می‌شه گفت به جزایر یونانی شرقی و سواحل غربی ترکیه امروزی شباهت داره. در دوران باستان، ایونیا در تقاطع تمدن‌ها قرار داشت. نه تنها ایونیا مرکز تجارت بود، بلکه تحت تأثیر تمدن‌های بزرگی مثل مصر، بابل و تمدن‌های دیگه هم قرار داشت. هر کدوم از این تمدن‌ها خداهای خودشون رو داشتن که تصور می‌شد سرزمین‌ها رو حکومت می‌کردند. این وضعیت ایونی‌ها رو کمی گیج کرده بود. اونا باید چه کسی رو پرستش می‌کردند؟ خدای یونانی‌ها، زئوس؟ یا خدای بابلی‌ها، مردوک؟ نتیجه‌ای که بهش رسیدن خیلی شگفت‌انگیز بود. اونا تصمیم گرفتن که اصول فیزیک و قوانین طبیعت بر دنیا حاکم هستند. ایونی‌ها شروع به آزمایش کردن کردن و به این ترتیب انقلاب علمی رو آغاز کردن. شاید معروف‌ترینشون دموکریتوس بود که در حدود 430 قبل از میلاد، مفهوم اتم رو اختراع کرد. کلمهٔ “اتم” از یونانی به معنای “غیرقابل تقسیم” میاد. دموکریتوس استدلال می‌کرد که وقتی یک سیب رو برش می‌زنید، چاقو شما در واقع از فضاهای خالی بین اتم‌ها عبور می‌کنه. بنابراین، او نتیجه گرفت که هر جسمی می‌تونه به عنوان مجموعه‌ای از اتم‌ها و فضاهای خالی در نظر گرفته بشه. متأسفانه، اما رویکردهای آزمایشی ایونی‌ها و روش‌های یادگیری‌شون برای قرن‌ها سرکوب شد. می‌تونیم این رو به فیثاغورس یونانی نسبت بدیم. فیثاغورس و پیروانش معتقد بودن که دنیا به عنوان یک موجود کامل و الهی باید از قوانین هندسی مشخصی پیروی کنه. اون‌ها فقط به تفکر محض نیاز داشتن و هیچ چیز دیگه‌ای. آزمایش هیچ جایی در این نگرش آکادمیک نداشت. به طور بحرانی، بزرگ‌ترین فلاسفهٔ دنیای کلاسیک، از جمله افلاطون و ارسطو، به شدت تحت تأثیر ایده‌های فیثاغورس قرار گرفتن. در قرن‌های 5 تا 4 قبل از میلاد، اونا شروع کردن به این استدلال که آزمایش کردن هیچ تفاوتی با کار دستی در مزارع نداره. بنابراین، این کار فقط مناسب برده‌ها بود. اما کارهای ذهنی خالص باید تئوریکی باشه. وقتی مسیحیت به قدرت رسید، این نگرش فیثاغورسی دربارهٔ یک دنیای کامل و الهی رو هم با خودش آورد. به این ترتیب، تلاش‌های علمی که ممکن بود به کشفیات جدید و تهدیدکنندهٔ آموزه‌ها منجر بشه، سرکوب شد. این سانسور سایهٔ بلندی انداخت. تا قرن 16 طول کشید تا روش علمی مشاهده و آزمایش دوباره احیا بشه.
**نور جایگاه ویژه‌ای در جهان ما دارد.** 🌟✨ نور جایگاه ویژه‌ای در جهان ما دارد. حتی بر اساس آنچه که با چشم‌های خودمان و تلسکوپ‌ها می‌بینیم، این واضح است که جهان مکانی شگفت‌انگیز و مرموز است. ستارگان انفجاری، غبار کیهانی، دنباله‌دارها، و رنگ‌های غنی سیارات، همگی به‌تنهایی فوق‌العاده هستند. اما آنچه که حتی شگفت‌انگیزتر است این است که موارد زیادی از کیهان وجود دارند که می‌توانیم توضیح دهیم اما نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم. یکی از نمونه‌های کلاسیک این موضوع، سرعت نور است. آنچه که شگفت‌انگیز است نه تنها سرعت آن، بلکه این حقیقت است که این سرعت ثابت است و هیچ چیزی نمی‌تواند از آن عبور کند. آلبرت اینشتین این ویژگی‌های نور را در اوایل قرن بیستم از طریق مجموعه‌ای از آزمایش‌های فکری که به آن‌ها “Gedanken Experimente” (آزمایش‌های ذهنی) می‌گفت، کشف کرد. حالا یک مثال از این آزمایش‌های فکری. فرض کنید شما در یک اتومبیل هستید که قرار است از یک تقاطع راه‌آهن عبور کنید. قطار در حال حرکت است و دقیقاً در زاویه عمودی به شما قرار دارد و به سمت همان تقاطع می‌آید. وقتی به تقاطع نزدیک می‌شوید، متوجه می‌شوید که دقیقاً همزمان با قطار به آن خواهید رسید، پس سرعت خود را کاهش می‌دهید تا از تصادف جلوگیری کنید. حالا فرض کنید یک دوست شما از طرف دیگر تقاطع در جاده‌ای که شما در آن حرکت می‌کنید قرار دارد و شما را که مستقیم به سمتش می‌روید، مشاهده می‌کند. حالا آزمایش فکری: اگر شما و قطار هر دو با سرعتی نزدیک به سرعت نور در حال حرکت بودید، دوست شما شما را با استفاده از نوری که از ماشین شما منعکس می‌شود، خواهد دید. اگر سرعت نور قابل تغییر بود، نور باید با سرعت نور به علاوهٔ سرعت ماشین به او می‌رسید. اما نوری که از قطار منعکس می‌شود و به سمت شما نمی‌آید، فقط با سرعت نور می‌رسید. به عبارت دیگر، دوست شما شما را قبل از قطار به تقاطع می‌دید. چطور ممکن است دوست شما و شما یک اتفاق را به‌طور متفاوت تجربه کنید؟ اینشتین متوجه شد که وضعیت‌هایی مانند این، تنها در صورتی قابل اجتناب هستند که قوانین زیر رعایت شوند. اولاً، نور همیشه با همان سرعت حرکت می‌کند، فرقی ندارد که چه کسی آن را مشاهده می‌کند. ثانیاً، هیچ چیزی نمی‌تواند سریع‌تر از سرعت نور حرکت کند.
**پروژه‌های Voyager 1 و 2 تمدن ما را از طریق فضا حمل می‌کنند.** 🚀🌌 پروژه‌های Voyager 1 و 2 تمدن ما را از طریق فضا حمل می‌کنند. از زمانی که اراتوستن فهمید که زمین کروی است، کاوشگران و مسافران به‌واسطه علم الهام گرفته‌اند تا به کشف سرزمین‌های جدید بپردازند. هیچ‌چیز بهتر از سفرهای فضاپیمای بدون سرنشینی که از طریق سیستم خورشیدی‌مان و به سمت فضای بیرون حرکت می‌کند، حس کشف و جستجوگری ما را نمادین نمی‌کند. ناسا، پروژه‌های Voyager 1 و 2 را در سپتامبر و آگوست ۱۹۷۷ به فضا پرتاب کرد. این دو فضاپیما به‌طور هوشمندانه‌ای طراحی شده‌اند. آن‌ها از میلیون‌ها قطعه ساخته شده‌اند که به‌طور افزایشی (با چندین لایه تکرار) مونتاژ شده‌اند. این یعنی اگر یک قطعه خراب شود، قطعه دیگری می‌تواند نقش آن را ایفا کند. به‌عنوان مثال، هر کدام سه نوع کامپیوتر مختلف دارند و هر کامپیوتر خود نیز تکثیر شده است. منابع انرژی آن‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که دوام طولانی‌مدت داشته باشند، تقریباً مانند یک نیروگاه هسته‌ای کوچک. انرژی توسط تجزیه یک قرص پلوتونیوم تولید می‌شود. این دو فضاپیما علاوه بر ارسال داده‌های فراوان، از جمله تصاویر به زمین از طریق رادیو، همچنین اطلاعاتی در مورد بهترین جنبه‌های بشریت را حمل می‌کنند. تیم Voyager بسیار دقت کرده است که چه اطلاعاتی را ارسال کنند. آن‌ها آگاه بودند که اگر موجودات فرازمینی سیگنال‌های ارسالی از زمین را دریافت کنند، احتمالاً دچار سردرگمی خواهند شد. احتمالاً آن‌ها سیگنال‌هایی از پخش‌های رادیویی و تلویزیونی دریافت خواهند کرد، که تصویری از زمین به‌شکل ترکیبی از تبلیغات برای ماشین‌ها و مواد شوینده، به همراه پیام‌های رسمی در زمان بحران و جنگ‌ها خواهد بود. حالا، ما دیگر نمی‌توانیم چیزی درباره این سیگنال‌ها انجام دهیم چون آن‌ها قبلاً ارسال شده‌اند. با این حال، تیم Voyager تصمیم گرفت که به هر فضاپیما یک صفحه گرامافون از مس طلا پوشیده با یک کارتریج و سوزن متصل کند. بر روی پوشش‌های آلومینیومی رکوردها، حتی دستورالعمل‌هایی برای نحوه پخش رکوردها نوشته شده بود. این دیسک‌ها پر از ضبط‌هایی بودند که ناسا فکر می‌کرد در مورد زمین منحصر به‌فرد و جالب هستند. اطلاعاتی دربارهٔ قشر مغزی و سیستم‌های لیمبیک در مغز ما، به همراه سلام‌هایی به ۶۰ زبان انسانی. یک ساعت موسیقی از تمام فرهنگ‌ها و صداهایی از طبیعت و فناوری‌های مدرن نیز در این دیسک‌ها گنجانده شده بود. این مجموعه اطلاعاتی بسیار وسیع است. شاید موجودات فرازمینی که آن را پیدا کنند، دستاوردهای ما را تحسین کنند. یا شاید اصلاً نتوانند آن را درک کنند. در هر صورت، حداقل می‌توانیم بگوییم که تلاش کرده‌ایم. شما الان به خلاصه‌های کتاب *Cosmos* اثر کارل ساگان گوش داده‌اید. — **جمع‌بندی نهایی:** پیام اصلی این خلاصه‌ها این است که کیهان یک موجود وسیع است که تقریباً درک آن فراتر از توان ماست، اما می‌دانیم که پر از چیزهای شگفت‌انگیز و شگفت‌انگیز است. در طول قرن‌ها و به لطف تحقیقات علمی بسیاری، فهمیده‌ایم که زمین ما تنها یک نقطه در کیهان وسیع است. حالا جایگاه خود را می‌دانیم، اما اخترفیزیک به ما این امکان را می‌دهد که آن را کم‌کم کشف کنیم.
ثبت نام

ثبت نام کاربر

This site is protected by reCAPTCHA and the Google
Privacy Policy and Terms of Service apply.