کتاب “تاریخچه‌ای کوتاه از زمان” (1988) در واقع یه سفر جالب و جذاب به دنیای نظریه‌های علمی و ایده‌هایی که امروز داریم تا دنیای بی‌کران کائنات رو درک کنیم. این کتاب از بزرگترین انفجارهای کیهانی یا همون بیگ بنگ گرفته تا سیاه‌چاله‌ها و حتی کوچکترین ذرات موجود در جهان، همه رو بررسی می‌کنه. استیون هاوکینگ، نویسنده بزرگ این کتاب، همه این‌ها رو طوری توضیح داده که حتی کسانی که تازه با این مفاهیم آشنا می‌شن، بتونن راحت و بدون دردسر درک کنن. 📚💡

حالا بریم سراغ نویسنده این شاهکار. استیون هاوکینگ، دکترای فیزیک نظری و کیهان‌شناسی بود که بین سال‌های 1942 تا 2018 زندگی کرد. این مرد، توی دنیای علم مثل یه ستاره می‌درخشید و معروف‌ترین کارش هم بررسی تشعشعات هاوکینگ و نظریه‌های پیچیده‌ای بود که با روژه پنروز برای توضیح تکامل سیاه‌چاله‌ها ابداع کرده بود. هاوکینگ تا سال 2009 استاد ریاضیات لوکاسین در دانشگاه کمبریج بود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های تاریخ شناخته می‌شد. 🌌✨

خودش هم جوایز زیادی گرفت، مثلاً مدال آزادی ریاست‌جمهوری، عضو افتخاری انجمن سلطنتی هنرها و یه عضو دائم آکادمی علمی پاپ هم بود! واقعاً به این آدم میگن نابغه!

خلاصه این‌که اگر می‌خوای بفهمی جهان چه جوری کار می‌کنه، این کتاب مثل یه بلیط پرواز به دنیای علم و کیهان‌شناسیه که به زبون ساده و قابل فهم نوشته شده. جالبی کتاب اینه که نه تنها پیچیدگی‌های علم رو به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح می‌ده، بلکه باعث میشه که مغزت هم حسابی به چالش کشیده بشه! 🚀

نویسنده کتاب

استیون هاوکینگ

زمان لازم برای مطالعه این کتاب

50

دقیقه

تاریخچه مختصر زمان

از انفجار بزرگ تا سیاه چاله ها

جلد کتاب

دسته بندی

علمی

استیون هاوکینگ

نویسنده

50

زمان مطالعه

تاریخچه مختصر زمان

کتاب “تاریخچه‌ای کوتاه از زمان” (1988) در واقع یه سفر جالب و جذاب به دنیای نظریه‌های علمی و ایده‌هایی که امروز داریم تا دنیای بی‌کران کائنات رو درک کنیم. این کتاب از بزرگترین انفجارهای کیهانی یا همون بیگ بنگ گرفته تا سیاه‌چاله‌ها و حتی کوچکترین ذرات موجود در جهان، همه رو بررسی می‌کنه. استیون هاوکینگ، نویسنده بزرگ این کتاب، همه این‌ها رو طوری توضیح داده که حتی کسانی که تازه با این مفاهیم آشنا می‌شن، بتونن راحت و بدون دردسر درک کنن. 📚💡

حالا بریم سراغ نویسنده این شاهکار. استیون هاوکینگ، دکترای فیزیک نظری و کیهان‌شناسی بود که بین سال‌های 1942 تا 2018 زندگی کرد. این مرد، توی دنیای علم مثل یه ستاره می‌درخشید و معروف‌ترین کارش هم بررسی تشعشعات هاوکینگ و نظریه‌های پیچیده‌ای بود که با روژه پنروز برای توضیح تکامل سیاه‌چاله‌ها ابداع کرده بود. هاوکینگ تا سال 2009 استاد ریاضیات لوکاسین در دانشگاه کمبریج بود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های تاریخ شناخته می‌شد. 🌌✨

خودش هم جوایز زیادی گرفت، مثلاً مدال آزادی ریاست‌جمهوری، عضو افتخاری انجمن سلطنتی هنرها و یه عضو دائم آکادمی علمی پاپ هم بود! واقعاً به این آدم میگن نابغه!

خلاصه این‌که اگر می‌خوای بفهمی جهان چه جوری کار می‌کنه، این کتاب مثل یه بلیط پرواز به دنیای علم و کیهان‌شناسیه که به زبون ساده و قابل فهم نوشته شده. جالبی کتاب اینه که نه تنها پیچیدگی‌های علم رو به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح می‌ده، بلکه باعث میشه که مغزت هم حسابی به چالش کشیده بشه! 🚀

کتاب “تاریخچه‌ای کوتاه از زمان” (1988) در واقع یه سفر جالب و جذاب به دنیای نظریه‌های علمی و ایده‌هایی که امروز داریم تا دنیای بی‌کران کائنات رو درک کنیم. این کتاب از بزرگترین انفجارهای کیهانی یا همون بیگ بنگ گرفته تا سیاه‌چاله‌ها و حتی کوچکترین ذرات موجود در جهان، همه رو بررسی می‌کنه. استیون هاوکینگ، نویسنده بزرگ این کتاب، همه این‌ها رو طوری توضیح داده که حتی کسانی که تازه با این مفاهیم آشنا می‌شن، بتونن راحت و بدون دردسر درک کنن. 📚💡

حالا بریم سراغ نویسنده این شاهکار. استیون هاوکینگ، دکترای فیزیک نظری و کیهان‌شناسی بود که بین سال‌های 1942 تا 2018 زندگی کرد. این مرد، توی دنیای علم مثل یه ستاره می‌درخشید و معروف‌ترین کارش هم بررسی تشعشعات هاوکینگ و نظریه‌های پیچیده‌ای بود که با روژه پنروز برای توضیح تکامل سیاه‌چاله‌ها ابداع کرده بود. هاوکینگ تا سال 2009 استاد ریاضیات لوکاسین در دانشگاه کمبریج بود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های تاریخ شناخته می‌شد. 🌌✨

خودش هم جوایز زیادی گرفت، مثلاً مدال آزادی ریاست‌جمهوری، عضو افتخاری انجمن سلطنتی هنرها و یه عضو دائم آکادمی علمی پاپ هم بود! واقعاً به این آدم میگن نابغه!

خلاصه این‌که اگر می‌خوای بفهمی جهان چه جوری کار می‌کنه، این کتاب مثل یه بلیط پرواز به دنیای علم و کیهان‌شناسیه که به زبون ساده و قابل فهم نوشته شده. جالبی کتاب اینه که نه تنها پیچیدگی‌های علم رو به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح می‌ده، بلکه باعث میشه که مغزت هم حسابی به چالش کشیده بشه! 🚀

تاریخچه مختصر زمان

فصل 1 از 12: تئوری‌ها بر اساس اون چیزی که تو گذشته دیدی می‌تونن آینده رو پیش‌بینی کنن. خب، این اولین نکته‌ای که باید بدونی: تئوری‌ها بر اساس مشاهداتی که در گذشته داشته‌ای می‌تونن بهت کمک کنن تا پیش‌بینی کنی چه اتفاقاتی در آینده می‌افته. حالا احتمالاً اسم تئوری گرانش یا تئوری نسبیت رو شنیدی. ولی تا حالا به این فکر کردی که وقتی می‌گیم «تئوری»، دقیقاً چی رو منظور داریم؟ تئوری، به زبان ساده، یه مدلِ که می‌تونه گروه‌های زیادی از مشاهدات رو به درستی توضیح بده. دانشمندا داده‌هایی رو از مشاهداتی که مثلاً تو آزمایش‌هاشون به دست میارن جمع‌آوری می‌کنن و از این داده‌ها برای ساختن توضیحاتی استفاده می‌کنن که چرا و چطور پدیده‌ها اتفاق می‌افتن. مثلاً، نیوتن تئوری گرانش رو پس از دیدن پدیده‌های مختلف، از جمله افتادن سیب از درخت و حرکت سیارات، به دست آورد. با استفاده از داده‌هایی که جمع کرده بود، تونست گرانش رو در قالب یه تئوری توضیح بده. حالا تئوری‌ها دو تا فایده خیلی بزرگ دارن. اول این‌که به دانشمندا این امکان رو می‌دن که پیش‌بینی‌هایی دقیقی از اتفاقات آینده داشته باشن. مثلاً، تئوری گرانش نیوتن به دانشمندا این اجازه رو می‌داد که حرکات آینده سیارات رو پیش‌بینی کنن. اگه بخوای بدونی که مثلاً مریخ شش ماه دیگه کجا خواهد بود، می‌تونی با استفاده از تئوری گرانش این پیش‌بینی رو دقیقاً انجام بدی. دوم این‌که تئوری‌ها همیشه قابل رد شدن هستن، یعنی اگه شواهد جدیدی پیدا بشه که با تئوری هم‌خوانی نداشته باشه، تئوری اصلاح می‌شه. مثلاً مردم یه زمانی به این باور بودن که همه چیز در کیهان دور زمین می‌چرخه. اما گالیله این تئوری رو زمانی که دید ماه‌ها دور سیاره مشتری می‌چرخن، رد کرد. به این ترتیب، می‌تونست نشون بده که نه، همه چیز دور زمین نمی‌چرخه. پس در واقع، یه مشاهده‌ی آینده همیشه می‌تونه یه تئوری رو باطل کنه، حتی اگه الان به نظر خیلی معتبر بیاد. این یعنی هیچ تئوری‌ای هیچ وقت به طور قطعی ثابت نمی‌شه، و این خودش باعث می‌شه که علم همواره در حال پیشرفت و تحول باشه. 🌌
بعدی

تاریخچه مختصر زمان

استیون هاوکینگ

خب حالا، این کتاب چه فایده‌ای برای من داره؟ 🤔 چرا باید حتماً به سراغش برم؟ خیلی ساده! کتاب “تاریخچه‌ای کوتاه از زمان” قراره رازهای کیهان رو براتون باز کنه. 📖✨ حالا فکر کن در یک شب تاریک و پرستاره، به آسمون نگاه می‌کنی. چقدر جذاب و فریبنده‌ست، نه؟ یه چیزی توی درخشش ستاره‌ها و کهکشان‌ها هست که باعث می‌شه بی‌اختیار متوقف بشیم و به بزرگترین و پیچیده‌ترین معماهای کائنات فکر کنیم. و دقیقاً اینجاست که کتاب “تاریخچه‌ای کوتاه از زمان” وارد میشه و کمک می‌کنه تا این رازها رو برات باز کنه. 🔮🌌 استیون هاوکینگ تو این کتاب، به زبونی ساده و قابل فهم توضیح میده که چی باعث میشه این کائنات وجود داشته باشه، چی جوری شروع شده و در آینده چطور به نظر میاد. حتی اگه آدمی نباشی که به علم علاقه‌مندی، این کتاب بهت کمک می‌کنه بفهمی که همه این قوانین بزرگ کیهانی چطور کار می‌کنن. و تازه این همه داستان نیست! تو می‌فهمی که سیاه‌چاله‌ها چطور همه چیز رو می‌بلعن، البته نه همه چیز، ولی خیلی چیزها رو! 😱🌑 حالا دیگه این رو هم باید بدونی که کتاب اینطور جواب‌هایی هم به سوالات پیچیده‌ای مثل “زمان چطور داره می‌گذره؟” یا “چطور می‌فهمیم که زمان رو به جلو می‌ره؟” میده. یه جورایی انگار با این کتاب می‌خوای وارد یه دنیای عجیب و شگفت‌انگیز بشی که هیچ وقت تصور نمی‌کردی! 🌟 در نهایت، پس از این کتاب، دیگه هیچ وقت به شب و آسمون پرستاره به همون شکلی که قبلاً نگاه می‌کردی، نخواهی دید. این کتاب می‌تونه دیدگاهت رو کاملاً تغییر بده و دنیای جدیدی رو برات باز کنه! 🌠
فصل 1 از 12: تئوری‌ها بر اساس اون چیزی که تو گذشته دیدی می‌تونن آینده رو پیش‌بینی کنن. خب، این اولین نکته‌ای که باید بدونی: تئوری‌ها بر اساس مشاهداتی که در گذشته داشته‌ای می‌تونن بهت کمک کنن تا پیش‌بینی کنی چه اتفاقاتی در آینده می‌افته. حالا احتمالاً اسم تئوری گرانش یا تئوری نسبیت رو شنیدی. ولی تا حالا به این فکر کردی که وقتی می‌گیم «تئوری»، دقیقاً چی رو منظور داریم؟ تئوری، به زبان ساده، یه مدلِ که می‌تونه گروه‌های زیادی از مشاهدات رو به درستی توضیح بده. دانشمندا داده‌هایی رو از مشاهداتی که مثلاً تو آزمایش‌هاشون به دست میارن جمع‌آوری می‌کنن و از این داده‌ها برای ساختن توضیحاتی استفاده می‌کنن که چرا و چطور پدیده‌ها اتفاق می‌افتن. مثلاً، نیوتن تئوری گرانش رو پس از دیدن پدیده‌های مختلف، از جمله افتادن سیب از درخت و حرکت سیارات، به دست آورد. با استفاده از داده‌هایی که جمع کرده بود، تونست گرانش رو در قالب یه تئوری توضیح بده. حالا تئوری‌ها دو تا فایده خیلی بزرگ دارن. اول این‌که به دانشمندا این امکان رو می‌دن که پیش‌بینی‌هایی دقیقی از اتفاقات آینده داشته باشن. مثلاً، تئوری گرانش نیوتن به دانشمندا این اجازه رو می‌داد که حرکات آینده سیارات رو پیش‌بینی کنن. اگه بخوای بدونی که مثلاً مریخ شش ماه دیگه کجا خواهد بود، می‌تونی با استفاده از تئوری گرانش این پیش‌بینی رو دقیقاً انجام بدی. دوم این‌که تئوری‌ها همیشه قابل رد شدن هستن، یعنی اگه شواهد جدیدی پیدا بشه که با تئوری هم‌خوانی نداشته باشه، تئوری اصلاح می‌شه. مثلاً مردم یه زمانی به این باور بودن که همه چیز در کیهان دور زمین می‌چرخه. اما گالیله این تئوری رو زمانی که دید ماه‌ها دور سیاره مشتری می‌چرخن، رد کرد. به این ترتیب، می‌تونست نشون بده که نه، همه چیز دور زمین نمی‌چرخه. پس در واقع، یه مشاهده‌ی آینده همیشه می‌تونه یه تئوری رو باطل کنه، حتی اگه الان به نظر خیلی معتبر بیاد. این یعنی هیچ تئوری‌ای هیچ وقت به طور قطعی ثابت نمی‌شه، و این خودش باعث می‌شه که علم همواره در حال پیشرفت و تحول باشه. 🌌
فصل 2 از 12: در دهه 1600، آیزاک نیوتن طرز فکر ما رو در مورد حرکت اجسام متحول کرد. 🤯 بخش دوم: در دهه 1600، آیزاک نیوتن طرز فکر ما رو در مورد حرکت اجسام کاملاً تغییر داد. قبل از نیوتن، مردم فکر می‌کردن که حالت طبیعی یک جسم، سکون مطلقه! 🛑 یعنی اگه هیچ نیرویی به جسم وارد نشه، اون جسم باید کاملاً بی‌حرکت بمونه. ولی آیزاک نیوتن اومد و این باور رو قشنگی شکست! 💥 به جای اون گفت که تمام اجسام در جهان، به جای اینکه بی‌حرکت باشن، در واقع همیشه در حال حرکت هستن. 🚀 یعنی، نیوتن این رو کشف کرد که سیارات و ستاره‌ها همیشه دارن در رابطه با هم حرکت می‌کنن. مثلاً، زمین دائماً در حال چرخش به دور خورشیده 🌍 و کل سیستم خورشیدی هم در حال چرخش به دور کهکشان خودشه. کهکشانی که توش هزاران میلیارد ستاره هست! ✨ پس هیچی هیچ وقت بی‌حرکت نیست. 🌌 خب حالا، برای اینکه بفهمیم چطور همه اجسام در این دنیای بزرگ در حال حرکت هستن، نیوتن سه قانون مطرح کرد که حسابی همه چیز رو روشن کرد. 💡 قانون اول نیوتن: می‌گه که همه اجسام تا زمانی که نیروی دیگه‌ای بهشون وارد نشه، به حرکت در یک خط مستقیم ادامه می‌دن. 🤔 برای مثال، گالیله آزمایشی انجام داد که در اون توپ‌ها رو از شیب پایین می‌انداخت. 🏀 چون تنها نیرویی که به توپ‌ها وارد می‌شد گرانش بود، توپ‌ها در یک خط مستقیم پایین می‌رفتن. خط مستقیم یعنی هیچ پیچ و خم و کج شدنی نبود! 😄 قانون دوم نیوتن: می‌گه یک جسم با سرعتی متناسب با نیروی وارد شده بهش شتاب می‌گیره. 🚗 مثلاً تصور کن دو تا ماشین داریم، یکی موتور قوی‌تر داره و اون یکی موتور ضعیف‌تری. ماشین با موتور قوی‌تر سریع‌تر شتاب می‌گیره! 🏎💨 اما این نکته هم وجود داره که هرچقدر جسم سنگین‌تر باشه، نیروی کمتری روی حرکتش تاثیر می‌ذاره. یعنی ماشین سنگین‌تر دیرتر شتاب می‌گیره. 🤷‍♂️ قانون سوم نیوتن: این قانون به گرانش مربوطه. می‌گه که هر جسم در کیهان با نیرویی که به نسبت جرمش باشه، اجسام دیگه رو جذب می‌کنه. 🌠 یعنی اگه جرم یکی از اجسام دو برابر بشه، نیروی جذب دو برابر میشه. ✌️ حالا اگه جرم یکی دو برابر بشه و اون یکی سه برابر، نیروی جذب شش برابر خواهد شد. ⚡ و اینجوری بود که نیوتن با این سه قانون، خیلی از معادلات علم رو حل کرد و دنیای علم رو تغییر داد! 🙌 فکر کن، با این قوانین ما می‌تونیم حرکت سیارات رو پیش‌بینی کنیم! 🚀
فصل 3 از 12: این که سرعت نور ثابت است نشان می‌دهد که همیشه نمی‌توان سرعت چیزی رو نسبت به چیز دیگه‌ای اندازه گرفت. 🤯💡 بخش سوم: سرعت نور ثابت است و این یعنی شما همیشه نمی‌توانید سرعت چیزی رو نسبت به چیز دیگه‌ای اندازه بگیرید! حالا که از نظریه نیوتن حرف زدیم که می‌گفت حرکت اجسام نسبیه و هیچ چیزی به طور مطلق ثابت نمی‌مونه، این نظریه می‌گفت سرعت یک جسم هم نسبیه. یعنی سرعت جسم بستگی داره به اینکه نسبت به چه چیزی اون رو اندازه بگیری. مثلاً تصور کن که داری توی قطار با سرعت 100 مایل در ساعت کتاب می‌خونی. 📖🚆 چطور می‌تونی سرعت خودت رو اندازه بگیری؟ خب، اگه یک نفر بیرون قطار وایسته و قطار رو ببینه، می‌فهمه که تو داری با سرعت 100 مایل در ساعت حرکت می‌کنی. 🏃‍♂️💨 اما اگه به کتابی که داری می‌خونی نگاه کنی، سرعتت صفر مایل در ساعت خواهد بود! یعنی نسبت به کتاب که ثابت در دستته، سرعتت هیچ تغییری نکرده. 😎 اما مشکل بزرگی توی نظریه نیوتن پیدا شد…🤔 سرعت نور! 💥 اینجاست که داستان تغییر می‌کنه! سرعت نور ثابت است. یعنی سرعت نور همیشه 186,000 مایل در ثانیه است. 🏙⚡ و هیچ فرقی نداره که چه چیزی داره با سرعت میره، سرعت نور همیشه همونه. برای مثال، فرض کن که همون قطار در حال حرکت به سمت یک پرتو نور باشه که داره با سرعت 100 مایل در ساعت به اون نزدیک میشه. باز هم سرعت نور 186,000 مایل در ثانیه می‌مونه! 😲 حالا حتی اگه قطار وایسته و توی یک ایستگاه قرمز بایسته، باز هم پرتو نور با همون سرعت 186,000 مایل در ثانیه میره. 🚦 این نکته باعث شد که نظریه نیوتن مشکل بزرگی پیدا کنه. 🤯 چطور ممکنه که سرعت چیزی ثابت باشه، حتی اگه حالت ناظر یا سرعت خودش تغییر کنه؟ 🤷‍♂️ این سوالی بود که در اوایل قرن بیستم، آلبرت انیشتین با نظریه معروفش نسبیت خاص به جواب رسید! 🚀🌟 خب، اینجاست که نظریه انیشتین بازی رو عوض کرد و ثابت کرد که برای سرعت نور، هیچ چیز مهم نیست. چه کسی داره نگاه می‌کنه، یا با چه سرعتی حرکت می‌کنه، برای نور هیچ فرقی نمی‌کنه و همون سرعت 186,000 مایل در ثانیه رو حفظ می‌کنه. 🔬🌌 چه حسی پیدا کردی؟ همچنان چطور فکر می‌کنی؟ 😄
**فصل 4 از 12:** **نظریه نسبیت می‌گوید که زمان خودِ زمان هم ثابت نیست!** ⏳🤯 **بخش چهارم:** نظریه نسبیت می‌گه که زمان هم ثابت نیست و این یکی از عجیب‌ترین چیزهایی است که می‌تونیم بشنویم! 👀 زمانی که سرعت نور ثابت شد و دیگه نیوتن نتونست نظریه‌اش رو توضیح بده چون نور ثابت بود، فیزیک‌دان‌ها نیاز داشتن که مدل جدیدی پیدا کنن که سرعت نور رو هم در نظر بگیره. و اینجاست که آلبرت انیشتین وارد میشه و نظریه نسبیت رو معرفی می‌کنه! 🌌🔬 نظریه نسبیت می‌گه که قوانین علم برای همه ناظران آزاد یکسانه. یعنی مهم نیست که چه سرعتی داری، در هر شرایطی، سرعت نور برای همه ثابت خواهد بود. ممکنه اول فکر کنی که این خیلی ساده است و راحت می‌فهمیم. ولی یه بخش خیلی پیچیده و باحال توش هست که خیلی از مردم خیلی سخته براشون درک کنن. 😅 این که **زمان نسبیه**! یعنی چی؟ یعنی چون سرعت نور برای همه ثابت می‌مونه، هر ناظری که با سرعت متفاوتی حرکت می‌کنه، زمان رو به شکل متفاوتی تجربه می‌کنه! برای مثال فرض کن که یه پالس نور به سمت دو ناظر فرستاده میشه. یکی از این ناظرها داره به سمت نور میره و اون یکی داره با سرعت بیشتر در جهت مخالف حرکت می‌کنه. هر دو ناظر با این که دارن با سرعت‌های مختلف و در جهت‌های مختلف حرکت می‌کنن، اما برای هر کدوم سرعت نور یه جور ثابت می‌مونه! 🚀💡 باور نمی‌کنی؟ خب، جالب‌تر این که این دو ناظر، همون پالس نوری که بهشون فرستاده شده رو در زمان‌های متفاوت تجربه می‌کنن! یعنی یکیشون می‌بینه که نور زودتر می‌رسه و یکی دیگه می‌بینه که دیرتر! 😱 این به این دلیله که زمان از تقسیم مسافت طی شده بر سرعت به دست میاد. سرعت نور که ثابت هست، اما مسافت برای هر ناظر فرق می‌کنه! بنابراین زمان برای هر ناظر به صورت متفاوتی محاسبه میشه. حالا اگر این دو ناظر ساعت داشته باشن و بخوان ثبت کنن که نور کی فرستاده شده، متوجه می‌شن که برای هر کدوم زمان‌های متفاوتی ثبت میشه! 😲 حالا اینجا سوال اینه که کدوم یکی درسته؟ 😅 خب، در واقع هیچ کدوم درسته و هیچ کدوم اشتباه. زمان نسبیه! یعنی زمان برای هر کسی که با سرعت متفاوت حرکت می‌کنه، متفاوت خواهد بود. و این یعنی زمان یه جورایی خاصه برای هر ناظر و بستگی به حرکتش داره. 🌌⏰ — چه حسی پیدا کردی؟ باز هم فک می‌کنی زمان همونی که همیشه فکر می‌کردی بوده؟ 🤔
فصل 5 از 12: از اونجایی که اندازه‌گیری دقیق ذرات ممکن نیست، دانشمندان از چیزی به نام “حالت کوانتومی” برای پیش‌بینی‌ها استفاده می‌کنن. ⚛️🔮 بخش پنج: حالا که فهمیدیم هر چیزی توی دنیای ما از ذراتی مثل الکترون‌ها و فوتون‌ها ساخته شده، دانشمندان همیشه می‌خوان این ذرات رو اندازه‌گیری کنن و سرعتشون رو بررسی کنن تا بیشتر از دنیای اطرافمون بدونن. اما یهو یه مشکل عجیب پیش میاد! وقتی می‌خوای ذره‌ای رو مطالعه کنی، خیلی جالب اینه که هرچقدر بیشتر تلاش می‌کنی موقعیت دقیق اون ذره رو اندازه‌گیری کنی، سرعتش بیشتر نامشخص میشه. حالا جالب‌تر این که وقتی دقیقا بخوای سرعتش رو اندازه‌گیری کنی، موقعیتش بیشتر گم میشه! 😱 این پدیده‌ای که هیچ‌وقت فکرش رو نمی‌کردیم، اولین بار توی دهه 1920 کشف شد و بهش می‌گیم اصل عدم قطعیت. یعنی نمی‌تونیم به طور دقیق موقعیت و سرعت یک ذره رو همزمان اندازه بگیریم. به همین خاطر، دانشمندان مجبور شدن به روش‌های دیگه‌ای برای نگاه کردن به ذرات رو بیارن. به همین دلیل بود که حالت کوانتومی به عنوان یک مدل جدید پیدا شد. حالت کوانتومی یه چیزی شبیه به اینه که ذرات ممکنه در چندین موقعیت و با چندین سرعت مختلف باشن. نمی‌تونیم دقیقاً بگیم که ذره کجا قرار داره، ولی می‌تونیم پیش‌بینی کنیم که احتمالا توی کدوم موقعیت‌ها ممکنه باشه. به همین دلیل دانشمندان به جای تمرکز بر موقعیت دقیق، به دنبال بررسی مکان‌ها و سرعت‌های احتمالی اون ذره می‌رن. 🚀 حالا چی میشه؟ چی توی اینجا جذاب‌تره؟ 🤔 تصور کن که یک ذره مثل یه موج رفتار می‌کنه. یه ذره به جای اینکه فقط توی یک موقعیت خاص باشه، مثل یه موج در حال نوسان توی فضا حرکت می‌کنه. یعنی یه ذره ممکنه به طور همزمان در چندین موقعیت مختلف در حال حرکت باشه، شبیه به یک تکه سیم که در حال ارتعاشه. وقتی این سیم ارتعاش می‌کنه، اون به شکلی نوسان میکنه، از بالا به پایین و دوباره به بالا. خب، حالا ذرات هم همونطور رفتار می‌کنن! یه ذره ممکنه در چندین موقعیت مختلف به طور همزمان حضور داشته باشه، طوری که این موقعیت‌ها مثل امواجی که با هم در حال حرکتن به هم تداخل پیدا کنن. 🎶 این تداخل‌ها به دانشمندان کمک می‌کنه که بتونن بفهمن کجا احتمال داره ذره بیشتر حضور داشته باشه و از کجا کمتر میره. در واقع، تداخل‌ها به دانشمندان نشون میده که کجاها و با چه سرعت‌هایی این ذره احتمالا حرکت می‌کنه. 🚶‍♂️💨 این مدل به اسم تداخل شناخته میشه. یعنی هر ذره یه سری موقعیت‌ها و سرعت‌های خاص داره که به احتمال زیاد اون‌ها رو انتخاب می‌کنه، و جایی که این موقعیت‌ها با هم تداخل پیدا میکنن، بیشترین احتمال رو پیدا می‌کنیم! 🎯
**فصل 6 از 12:** **جاذبه نتیجه خم شدن فضا-زمان توسط اجسام سنگین است.** 🌍🔭 **بخش شش:** وقتی به دنیای اطرافمون نگاه می‌کنیم، سه بعد رو می‌بینیم؛ یعنی می‌تونیم هر جسم رو با ارتفاع، عرض و عمقش توصیف کنیم. اما یه بعد دیگه هم هست که ما نمی‌تونیم اون رو ببینیم و اون هم **زمان** است. این چهار بعد به هم می‌پیوندند و چیزی به اسم **فضا-زمان** رو می‌سازند. 🤯 حالا دانشمندان برای توضیح دادن اتفاقات و رویدادهایی که توی جهان می‌افتن، از این مدل چهار بعدی فضا-زمان استفاده می‌کنن. هر اتفاقی که بیفته یه موقعیت خاص داره که باید همزمان موقعیت فضا و زمان رو حساب کرد. بنابراین وقتی داریم موقعیت یه اتفاق رو محاسبه می‌کنیم، علاوه بر سه بعد فضا، باید بعد زمان رو هم اضافه کنیم تا بشه این رویداد رو دقیق‌تر توصیف کرد. ⏳📍 در واقع، **نظریه نسبیت** این رو می‌گه که زمان هم **نسبی** است. این یعنی زمان می‌تونه برای افراد مختلف یا در موقعیت‌های مختلف متفاوت باشه. از این رو، زمان هم جزء مهمی از توصیف رویدادها به حساب میاد. حالا یکی از شگفت‌انگیزترین نتایج ترکیب فضا و زمان، اینه که مفهوم جاذبه رو تغییر داد! جاذبه هم نتیجه خم شدن فضا-زمان توسط اجسام سنگین هست. 🪐✨ خب، اینو تصور کن که یک پتو رو بکشید و توی هوا نگه دارید. حالا اگه یه جسم سنگین رو توی وسط این پتو بذارید، پتو به سمت اون جسم خم میشه و جسم یکم پایین میره. این دقیقا همون کاریه که اجسام سنگین مثل خورشید با فضا-زمان می‌کنن. ☀️ حالا فرض کن یه توپ سبک‌تر، مثل **گوی شیشه‌ای**، رو به طرف اون پرت کردید. توپ شیشه‌ای به جای اینکه مستقیم حرکت کنه، مسیر خم‌شده‌ای که به خاطر توپ سنگین درست شده رو دنبال می‌کنه. جاذبه هم دقیقا به همین صورت عمل می‌کنه. یعنی اجسام به طور طبیعی از مسیر کوتاه‌ترین مسیر بین دو نقطه حرکت می‌کنن و چون این مسیر در اطراف یک جسم سنگین به شکل دایره‌ای میشه، اجسام دیگه مثل سیارات و ماه‌ها هم مدارهایی دایره‌ای در اطراف این اجسام سنگین می‌زنن. 🌑🌌 پس می‌بینی چطور جاذبه، که همیشه برامون یه معمای بزرگ بود، الان با این توضیح‌ها خیلی راحت‌تر قابل فهم شده؟ فضا-زمان هم می‌تونه دنیای اطراف ما رو جوری خم کنه که جاذبه حتی برای سیارات و ستاره‌ها هم حکم یه مسیر هموار رو پیدا کنه! 🚀🌟
**فصل 7 از 12:** **وقتی یک ستاره با جرم بسیار زیاد می‌میرد، به یک نقطه خاص به نام سیاه‌چاله تبدیل می‌شود.** 🌟➡️⚫ **بخش هفت:** ستاره‌ها در طول عمرشون به انرژی عظیمی نیاز دارن تا بتونن گرما و نور تولید کنن. ولی این انرژی به هیچ عنوان جاودانه نیست. هرچقدر هم که ستاره بزرگ و قدرتمند باشه، در نهایت این انرژی تموم میشه و ستاره کم‌کم به سمت مرگ میره. حالا اینکه یک ستاره چطور می‌میره، بستگی به اندازه‌اش داره. 🌞 وقتی یه ستاره خیلی بزرگ انرژی‌ش تموم میشه، یک اتفاق شگفت‌انگیز میفته: **سیاه‌چاله** به وجود میاد. این به خاطر اینه که میدان جاذبه ستاره‌های خیلی بزرگ به قدری قویه که نمی‌گذاره ستاره از درون خودش فرو بریزه و نابود بشه. در طول زندگی ستاره، انرژی‌ای که تولید می‌کنه کمک می‌کنه که خودش رو از فروپاشی حفظ کنه. اما وقتی انرژی تموم میشه، دیگه هیچ نیرویی نمی‌تونه جلوی این فروپاشی رو بگیره و بدن ستاره شروع می‌کنه به جمع شدن و فشرده شدن به یه نقطه بی‌نهایت چگال که بهش **تک‌گانه** یا همون **singularity** میگن. 🌑🔭 این تک‌گانه همون **سیاه‌چاله** است. وقتی سیاه‌چاله به وجود میاد، فضا-زمان به حدی توسط جاذبه اون خم میشه که حتی نور هم نمی‌تونه ازش فرار کنه. یعنی نه فقط سیاه‌چاله همه چی رو به خودش جذب می‌کنه، بلکه یه نقطه‌ای به اسم **افق رویداد** (event horizon) وجود داره که هیچ چیزی که از اون رد بشه دیگه نمی‌تونه برگرده. حتی نور، که سریع‌ترین چیز توی کیهان هست، نمی‌تونه از این افق عبور کنه و دوباره برگرده. 🌌🌠 حالا یه سوال پیش میاد: اگه سیاه‌چاله‌ها همه چیز رو می‌بلعن و حتی نور رو هم جذب می‌کنن، پس چطور می‌فهمیم که چنین چیزی وجود داره؟ 🤔 دانشمندان برای پیدا کردن سیاه‌چاله‌ها به **اثر گرانشی** اون‌ها روی فضا-زمان نگاه می‌کنن و همچنین به **اشعه ایکس** که از برخورد اون‌ها با ستاره‌های در حال گردش تولید میشه. برای مثال، دانشمندان به دنبال ستاره‌هایی می‌گردن که در حال گردش به دور اجسام تاریک و سنگین هستن، چون احتمال داره اون‌ها سیاه‌چاله باشن. همچنین اون‌ها به اشعه ایکس و امواج دیگه‌ای که به طور معمول از مواد تولید میشه، وقتی که توسط سیاه‌چاله بلعیده میشن، توجه می‌کنن. حتی در مرکز کهکشان خودمون هم منبعی از امواج رادیویی و مادون قرمز وجود داره که می‌تونه مربوط به یک **سیاه‌چاله فوق‌عظیم** باشه. 🚀🌌 پس با اینکه سیاه‌چاله‌ها هیچ چیزی رو پس نمی‌زنن، هنوز هم راه‌هایی برای پی بردن به وجودشون وجود داره، و این خودش یه معمای بزرگ و جذابه که علم به دنبال حل کردنش هست.
**فصل 8 از 12:** **سیاه‌چاله‌ها تابش‌هایی ساطع می‌کنند که می‌تواند منجر به مرگ آن‌ها از طریق تبخیر شود.** ⚫🔥 **بخش هشت:** فکر کنید که جاذبه سیاه‌چاله به قدری قویه که حتی نور هم نمی‌تونه ازش فرار کنه. پس منطقی به نظر میاد که هیچ چیز دیگه‌ای هم نتونه از اون فرار کنه. ولی اشتباه می‌کنید. 🤨 در واقع، سیاه‌چاله‌ها باید چیزی رو ساطع کنن، وگرنه قوانین ترمودینامیک رو نقض می‌کنن. طبق **قانون دوم ترمودینامیک** که می‌گه **آنتروپی** (گرایش به بی‌نظمی بیشتر) همیشه در حال افزایشه، دما هم باید با افزایش آنتروپی بالا بره. برای مثال، وقتی یک میله آهنی رو توی آتش می‌زنید، بعد از مدتی این میله سرخ میشه و تابش‌هایی از خودش ساطع می‌کنه. 🔥 حالا برای سیاه‌چاله‌ها، این به چه معناست؟ چون سیاه‌چاله‌ها انرژی‌های بی‌نظم رو از کیهان جذب می‌کنن، آنتروپی سیاه‌چاله‌ها هم باید افزایش پیدا کنه. این افزایش آنتروپی به این معناست که سیاه‌چاله‌ها باید حرارت رو هم از خودشون خارج کنن. 😮 چطور این اتفاق میفته؟ چون هیچ چیزی که از افق رویداد سیاه‌چاله عبور کرده باشه نمی‌تونه فرار کنه، اما **زوج‌های مجازی ذرات و ضدذرات** نزدیک به افق رویداد می‌تونن به این قانون کمک کنن. ذرات مجازی اون‌هایی هستند که قابل شناسایی نیستند، ولی تاثیرات اون‌ها قابل اندازه‌گیریه. یکی از این ذرات انرژی مثبت و دیگری انرژی منفی داره. در نزدیکی سیاه‌چاله، جاذبه به قدری قویه که می‌تونه ذره منفی رو جذب کنه و در نتیجه، به ذره مثبت این اجازه رو میده که به فضا فرار کنه و به شکل تابش حرارت منتشر بشه. 🌌💥 این باعث میشه که سیاه‌چاله تابش ساطع کنه و در نتیجه قانون دوم ترمودینامیک رعایت بشه. مقدار تابش مثبت ساطع شده، با ذرات منفی که به داخل سیاه‌چاله کشیده میشن، متعادل میشه. این جریان ورودی ذرات منفی می‌تونه باعث بشه که جرم سیاه‌چاله کاهش پیدا کنه و در نهایت، سیاه‌چاله شروع به تبخیر شدن کنه و بمیره. 😱 و اگه جرم سیاه‌چاله به اندازه کافی کم بشه، احتمالا در نهایت به یک انفجار عظیم تبدیل میشه، مثل میلیون‌ها بمب هیدروژنی که در یک لحظه منفجر میشن. 💣⚡ پس حتی سیاه‌چاله‌ها هم در نهایت باید تبخیر بشن و بمیرن! این یکی از عجیب‌ترین و ترسناک‌ترین حقایق کیهانه.
**فصل 9 از 12:** **با اینکه نمی‌تونیم مطمئن باشیم، شواهد قوی وجود دارن که نشون میدن زمان فقط می‌تونه به جلو حرکت کنه.** ⏳➡️ **بخش نه:** فرض کن که یه زمانی بیاد که کیهان شروع کنه به منقبض شدن و زمان به عقب برگرده. این چی جوری می‌شد؟ 🤔 شاید ساعت‌ها به عقب می‌رفتن و تاریخ معکوس می‌شد. دانشمندان هنوز کاملاً این احتمال رو رد نکردن، ولی سه شواهد قوی وجود داره که نشون میده زمان فقط به جلو میره. 🔮 **اولین نشانه، پیکان ترمودینامیکی زمان** است. طبق **قانون دوم ترمودینامیک**، آنتروپی (بی‌نظمی در یک سیستم بسته) با گذشت زمان افزایش می‌یابه. یعنی زمان رو می‌تونیم از طریق گرایش به بی‌نظمی بیشتر اندازه‌گیری کنیم. برای مثال، اگه یه فنجان از روی میز بیفته و بشکنه، دیگه به حالت قبلی خودش برنمی‌گرده و بی‌نظمی بیشتر میشه. این یعنی که زمان فقط به جلو میره. 🕰️⚡ **دومین نشانه، پیکان روان‌شناختی زمان** است که مربوط به حافظه‌اس. بعد از اینکه فنجان شکست، شما می‌تونید به یاد بیارید که قبلاً روی میز بود، ولی نمی‌تونید موقعیت آینده‌اش رو روی زمین پیش‌بینی کنید. این هم یکی دیگه از نشانه‌های پیشروی زمانه که فقط به جلو حرکت می‌کنه. 🧠🔮 **سومین نشانه، پیکان کیهان‌شناختی زمان** هست که مربوط به گسترش کیهان میشه. این هم مطابق با تصور ما از پیکان ترمودینامیکی زمانه. چون هر چقدر کیهان بیشتر گسترش پیدا می‌کنه، آنتروپی هم افزایش می‌یابه. حالا فرض کن که این بی‌نظمی در نهایت به حداکثر برسد، ممکنه کیهان شروع کنه به منقبض شدن و پیکان کیهان‌شناختی زمان معکوس بشه. 🔭🌌 اما چیزی که جالب و عجیب میشه اینه که ما هیچ وقت متوجه این تغییر نمی‌شدیم، چون موجودات هوشمند فقط زمانی می‌تونن وجود داشته باشن که بی‌نظمی در حال افزایش باشه. این به این دلیل که ما برای تبدیل غذا به انرژی به همون فرآیند آنتروپی نیاز داریم. 🍽️⚡ پس همونطور که تا زمانی که ما زنده‌ایم، به طور مستقیم درک می‌کنیم که پیکان کیهان‌شناختی زمان به جلو میره.
**فصل 10 از 12:** **علاوه بر گرانش، سه نیروی بنیادین دیگه در کیهان وجود دارن.** ⚡🌌 **بخش ده:** در کیهان چه نوع نیروهایی در حال کار هستن؟ بیشتر مردم فقط با یک نیرو، یعنی **گرانش** آشنایی دارن، همون نیرویی که اشیاء رو به هم جذب می‌کنه و باعث میشه که جاذبه زمین ما رو به سطح خودش بکشه. 🌍🔽 اما بیشتر مردم نمی‌دونن که در واقع سه نیروی دیگه هم وجود دارن که روی کوچک‌ترین ذرات تاثیر می‌ذارن. این نیروها عبارتند از: 1. **نیروی الکترومغناطیسی**: این نیرو رو میشه در زندگی روزمره زمانی که یک آهنربا به یخچال می‌چسبه یا وقتی گوشی‌تون رو شارژ می‌کنید مشاهده کرد. این نیرو روی همه ذرات دارای بار الکتریکی، مثل الکترون‌ها و کوارک‌ها، اثر می‌گذاره. نیروی الکترومغناطیسی می‌تونه جذاب یا دافع باشه. ذرات با بار مثبت همدیگه رو جذب می‌کنن و از ذرات با بار مثبت دیگه دفع می‌کنن و برعکس. این نیرو خیلی قوی‌تر از گرانشه و در سطح اتم‌ها غالب است. مثلاً نیروی الکترومغناطیسی باعث میشه که الکترون‌ها در اطراف هسته اتم بچرخن. 2. **نیروی هسته‌ای ضعیف**: این نیرو روی همه ذراتی که ماده رو تشکیل میدن تاثیر می‌ذاره و باعث رادیواکتیویته میشه. این نیرو “ضعیف” نامیده میشه چون ذراتی که این نیرو رو منتقل می‌کنن فقط می‌تونن در فواصل کوتاه اثر بذارن. اما در انرژی‌های بالاتر، قدرت نیروی هسته‌ای ضعیف افزایش می‌یابه تا جایی که با نیروی الکترومغناطیسی برابر میشه. 3. **نیروی هسته‌ای قوی**: این نیرو پروتون‌ها و نوترون‌ها رو در هسته اتم به هم می‌بنده و همچنین کوارک‌های کوچکتر رو درون پروتون‌ها و نوترون‌ها نگه می‌داره. برخلاف نیروی الکترومغناطیسی و نیروی هسته‌ای ضعیف، نیروی هسته‌ای قوی در انرژی‌های بالاتر ضعیف‌تر میشه. در انرژی بسیار بالایی که بهش **انرژی وحدت بزرگ** گفته میشه، نیروی الکترومغناطیسی و نیروی هسته‌ای ضعیف قوی‌تر میشن و نیروی هسته‌ای قوی ضعیف‌تر میشه. در اون لحظه، همه سه نیرو به یک قدرت برابر می‌رسن و تبدیل به جنبه‌های مختلف یک نیروی واحد می‌شن؛ نیرویی که ممکنه در ایجاد کیهان نقش داشته باشه. 🌠
بخش 11: اکثر دانشمندان بر این باورند که زمان با انفجار بزرگ شروع شده است؛ لحظه‌ای که کیهان از یک وضعیت بی‌نهایت چگال به موجودی که به سرعت در حال گسترش است تبدیل شد و هنوز هم در حال رشد است. اما دانشمندان دقیقا نمی‌دانند چگونه این انفجار بزرگ رخ داده است، هرچند نظریه‌های مختلفی برای توضیح چگونگی این گسترش عظیم مطرح شده است. 🤔 نظریه‌ای که بیشترین پذیرش را دارد، مدل انفجار بزرگ داغ است. 🔥 در این مدل، کیهان از صفر اندازه شروع شد و داغ و چگال بی‌نهایت بود. در حین انفجار بزرگ، کیهان گسترش یافت و با رشدش دمای آن کاهش یافت، زیرا گرمای آن پخش شد. در چند ساعت اول این گسترش، بیشتر عناصری که امروز در کیهان داریم، به وجود آمدند. 🔭 با ادامه گسترش کیهان، گرانش باعث شد نواحی چگال‌تر ماده در حال گسترش شروع به چرخش کنند و کهکشان‌ها ایجاد شدند. 🌠 درون این کهکشان‌های تازه شکل گرفته، ابرهایی از گازهای هیدروژن و هلیوم شروع به فروپاشی کردند. برخورد اتم‌های این گازها باعث واکنش‌های همجوشی هسته‌ای شد که ستارگان را خلق کردند. 🌟 وقتی این ستارگان بعداً مردند و فروپاشیدند، انفجارهای عظیم ستاره‌ای ایجاد کردند که عناصر بیشتری را به کیهان پرتاب کردند. این مواد برای تولد ستارگان و سیارات جدید فراهم شد. 🌍 هرچند این نسخه از انفجار بزرگ و تولد زمان معمولاً پذیرفته شده است، اما تنها مدل موجود نیست. یک مدل دیگر مدل تورمی است. 🌀 این مدل پیشنهاد می‌کند که انرژی کیهان اولیه به قدری بالا بوده که قدرت‌های نیروی هسته‌ای قوی، نیروی هسته‌ای ضعیف، و نیروی الکترومغناطیسی برابر بوده‌اند. اما با گسترش کیهان، این سه نیرو به سرعت قدرت‌های مختلفی پیدا کردند. زمانی که نیروها از هم جدا شدند، مقدار عظیمی انرژی آزاد شد که تأثیر ضدگرانشی داشت و باعث شد کیهان به طور سریع و با سرعت فزاینده‌ای گسترش یابد. 🚀
**فصل 12 از 12:** **فیزیکدانان نتوانسته‌اند نسبیت عام و فیزیک کوانتومی را یکپارچه کنند.** ⚛️ **بخش 12:** در تلاش برای درک و توصیف کیهان، دانشمندان دو نظریه اصلی را توسعه داده‌اند. اولین نظریه **نسبیت عام** است که بر روی یک پدیده بسیار بزرگ در کیهان، یعنی **گرانش** تمرکز دارد. 🌌 دومین نظریه **فیزیک کوانتومی** است که برخی از کوچکترین اشیاء شناخته‌شده در کیهان، یعنی ذراتی که کوچکتر از اتم‌ها هستند را توصیف می‌کند. 🔬 اگرچه هر یک از این نظریه‌ها بینش‌های مختلفی ارائه می‌دهند، اما تفاوت‌های بزرگی در آنچه که با معادلات فیزیک کوانتومی پیش‌بینی می‌شود و آنچه که با **نظریه نسبیت عام** مشاهده و پیش‌بینی می‌شود وجود دارد. این به این معنی است که در حال حاضر هیچ راهی برای ترکیب این دو نظریه به یک **نظریه جامع واحد** وجود ندارد. 🔄 یکی از مسائلی که مانع از یکپارچه‌سازی این دو نظریه می‌شود این است که بسیاری از معادلات استفاده‌شده در فیزیک کوانتومی به مقادیر بی‌نهایت غیرممکن می‌انجامند. برای مثال، طبق معادلات، منحنی **فضا-زمان** باید بی‌نهایت باشد، چیزی که مشاهدات نشان داده‌اند که نادرست است. 🔄 برای حذف این بی‌نهایت‌ها، دانشمندان تلاش می‌کنند تا بی‌نهایت‌های دیگری را وارد معادله کنند. اما متأسفانه این کار مانع از پیش‌بینی دقیق می‌شود. به همین دلیل، به جای استفاده از معادلات فیزیک کوانتومی برای پیش‌بینی رویدادها، خود رویدادها باید اضافه شوند و معادلات برای مطابقت با آن‌ها تنظیم شوند. ❗ مشکل مشابه دیگری که وجود دارد این است که نظریه کوانتومی پیشنهاد می‌دهد که تمام فضای خالی در کیهان از **جفت‌های مجازی ذرات و پادذرات** تشکیل شده است. 🌀 با این حال، وجود این جفت‌های مجازی باعث ایجاد مشکلاتی برای نظریه نسبیت عام می‌شود. از آنجا که فضای خالی بی‌نهایت زیادی در کیهان وجود دارد، انرژی این جفت‌ها باید انرژی بی‌نهایت داشته باشد. ⚡ این مسئله مشکل‌ساز است زیرا معادله مشهور اینشتین **E = mc²** نشان می‌دهد که جرم یک جسم برابر با انرژی آن است. 🔋 بنابراین، انرژی بی‌نهایت این ذرات مجازی به این معنی است که آن‌ها همچنین جرم بی‌نهایت خواهند داشت. و اگر جرم بی‌نهایت باشد، کیهان به دلیل گرانش شدید آن‌ها باید زیر فشار جمع شود و به یک **سیاه‌چاله** تبدیل شود. 🕳️ شما اکنون خلاصه‌ای از **کتاب “تاریخچه‌ای مختصر از زمان” نوشته استیون هاوکینگ** را شنیدید. 📚
**نتیجه‌گیری** **خلاصه نهایی:** این چیزی است که باید به یاد داشته باشید. بسیاری از مردم از فیزیک دلسرد می‌شوند زیرا آن را دنیای غیرقابل نفوذی از معادلات طولانی و نظریه‌های پیچیده می‌بینند. 🧑‍🔬 و تا حدی، این درست است. اما پیچیدگی فیزیک نباید مانع از یادگیری ما درباره چگونگی و چرایی عملکرد کیهان شود. 🌌 قوانین و اصول زیادی وجود دارند که به ما کمک می‌کنند تا رازهای کیهان اطرافمان را درک کنیم، قوانینی که بیشتر ما می‌توانیم آن‌ها را بفهمیم. ✅ و زمانی که آن‌ها را درک کردیم، می‌توانیم شروع کنیم به دیدن کیهان در نوری جدید. 🌟
ثبت نام

ثبت نام کاربر

This site is protected by reCAPTCHA and the Google
Privacy Policy and Terms of Service apply.